توانایی عجیب دانشجویان در مطالعه

ضرورت مطالعه و نحوه‌ی آن/استاد طاهرزاده
توانایی عجیب دانشجویان در مطالعه
ابتدا باید برای شخصیت خود مبنایی را طرح ریزی کنید که اولاً: فکر شما متوجه موضوعات اساسی باشد. ثانیاً: روحیه ی تفکر و تحقیق و مطالعه در این دوره در شما شکل گیرد، وقتی از این دو جهت خود را تعریف کردید، دو نکته ی فوق خود را می نمایاند.

سؤال: در دوران دانشجویی، خارج از دروس رسمی، بیشتر چه بحث هایی را مطالعه کنیم و پس از دوران دانشجویی چه موضوعاتی را ادامه دهیم؟
جواب: همان طور که عرض کردم ابتدا باید برای شخصیت خود مبنایی را طرح ریزی کنید که اولاً: فکر شما متوجه موضوعات اساسی باشد. ثانیاً: روحیه ی تفکر و تحقیق و مطالعه در این دوره در شما شکل گیرد، وقتی از این دو جهت خود را تعریف کردید، دو نکته ی فوق خود را می نمایاند.
دوران دانشجویی و طلبگی خصوصیتی دارد که انسان سعی می کند به نحو گسترده ای به بسیاری از موضوعات سر بزند. چون از یک طرف روحیه ی جستجوگری او در اوج خود می باشد، از طرفی هم هیچ چیزی ندارد که به آن مغرور باشد. تعبیر آیت الله مصباح این بود؛ شما دانشجویان یك اقیانوس اطلاعات هستید اما به عمق نیم سانتی متر. دوران ما این طوری بود كه دانشجویان خیلی كتاب می خواندند، روحیه ی خیلی خوبی در بین اکثر دانشجویان حاکم بود و آن این بود كه همه خیلی كتاب می خواندند، همه  چیز هم می خواندند. مثلاً رشته ی بنده  زمین شناسی بود، ولی جامعه شناسی و فلسفه و تاریخ هم می خواندم، از كتاب های ماركسیست  ها بگیر تا کتاب های آقای شریعتی و شهید مطهری و آقای بازرگان و خلاصه هر کتابی که فکر می کردیم در راستای اسلام و انقلاب کمک می کند می خواندیم، شاید باورتان نیاید؛ بعضی از مذهبی ها بیشتر از غیرمذهبی ها كتاب های مارکسیست ها را می خواندند، حرف آیت الله مصباح«حفظه الله» حرف درستی بود، گویا دانشجویی یعنی همین كه آدم اول به همه ی نوشته ها یك سری بزند. ولی باید زود عالِمان عالَم دار را پیدا کند و از طریق نوشته های آن ها وارد خلوت روح آن ها با خدا شود.
در دوره ی دانشجویی و طلبگی اگر موقعیت خود را درست بشناسید با ارتباط زیادی که با هم دارید و آمادگی خاص آن دوران، خیلی زود با موضوعات علمی و معرفتی مرتبط می شوید. الحمدلله ارتباطات افرادی که انقلاب اسلامی را پذیرفته اند با همدیگر خیلی خوب است، آمادگی های دوران دانشجویی و طلبگی خیلی عجیب است، بعداً که از این دوران در آمدید، دیگر این خبرها نیست، اگر از این فرصت درست استفاده کردید - فرصتی که جزئیات را هم می  توانید بگیرید- بعداً که آرام آرام از جزئیات می گذرید و به كلیات سیر  می كنید، حال جمعی دارید، یعنی نه جزئیات شما را از کلیات محجوب می کند و نه کلیات شما را از جزئیات غافل می نماید.
روحیه ی جزءفهی شما در این دوران آن قدر قوی است که اگر آن را درست مدیریت کنید کتاب پانصد صفحه ای را در مدت چند روز مطالعه می کنید و مطالب آن را می گیرید.
مواظب  باشید در مطالعات خود دو نكته را رعایت  كنید: از یك طرف مطالعات  شما مبنا داشته  باشد تا هیچ گاه رها نشود و طی یك سیرِ بلندمدت پایه ریزی  شود، و از طرف دیگر آنچه می خواهید جای آن را در زندگی خود مشخص کنید، بالأخره باید سیر فکری شما به فهم روایت و قرآن ختم شود و به جایی برسد که قدرت تدبّر در قرآن در شما رشد کرده باشد. این طور نمی شود که هر چه به  دستتان  رسید بخوانید وگرنه بعد از مدتی از مطالعه كردن خسته  می شوید و از آنچه كه از طریق مطالعه كردن می توانستید به آن برسید، باز می مانید.
شما باید در سیر مطالعاتی خود وارد روح دینی و ارتباط با قرآن و سخنان اهل البیت(علیهم السلام) شوید. طوری مطالعات خود را تنظیم  كنید كه به آن جا برسید. جان و فطرتِ بالفعلِ همه ی انسان ها اهل البیت(علیهم السلام) است، که قرآن مجسم اند. تا کار به آن جا ختم نشود انسان احساس بی هویتی می کند. البته برای رسیدن به آن هدف مقدماتی لازم است، اول این که عنایت داشته باشید زبان قرآن عربی است، سعی بفرمائید یک دوره ی مختصر ادبیات عرب بدانید و حساس باشید قرآن و روایات را از زبان خودش بگیرید، خیلی فرق است که برای فهم روایات و آیات با زبان اصلی آن ها، آن ها را مطالعه کنید، تا با زبان فارسی با آن ها آشنا شوید، لااقل طوری باشد که وقتی ترجمه ی آیات و روایات را دیدید، بتوانید با متن عربی آن مرتبط شوید.
از دیگر مقدماتی که به ما کمک می کند تا در فهم آیات و روایات موفق باشیم توانایی تفکر و تفقّه است، از جمله عواملی که امکان تفکر در آیات و روایات را به خوبی فراهم می کند و امثال حضرت امام خمینی(ره) و علامه طباطبایی(ره) آن مسیر را طی کردند، فهم حکمت صدرایی و عرفان محی الدین است، برنامه ریزی کنید حدّاقل مباحث معرفت  نفس و برهان صدیقین و حرکت جوهری و فصوص الحکم محی الدین و یا شرح جلد اول مقالات از آیت  الله محمد شجاعی را دنبال کنید.
نکته ای که باید به آن مجهز شد تا نگاه ما به قرآن و روایات نگاه درستی باشد، موضوع نگاه شهودی است، باید همواره متوجه باشیم روح آیات و روایات شهود شده اند، روی آن ها فکر شده و ارائه شده است، در سیر به سوی نگاه شهودی، «مباحث معاد» و «آن گاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود» تدوین شده، «جلد هشتم و نهم اسفار» نیز به این جهت ترجمه شد که نکات دقیقی از معارف الهی در اختیار انسان می گذارد. إن شاءالله
یك طرح دیگر که برکات خوبی در پی دارد کار روی كتاب های امام خمینی(ره) است. در ابتدا كتاب «آداب الصلوة» ایشان را شروع کنید، بعد کتاب «چهل حدیث» و بعد كتاب  «شرح حدیث جنود عقل و جهل»، بعد آرام آرام «شرح دعای سحر» و كتاب «مصباح الهدایة» را كار كنید و سعی بفرمایید هر کدام مشکل بود یا در آن اصطلاحی بود که متوجه نشدید، آن متن یا اصطلاح را بپرسید تا برای همیشه بر آن موضوع مسلط شوید، آرام آرام قوت  می گیرید و سراغ «سرّالصلوة» می روید و از این طریق معارف بسیار خوبی به دست می آورید.
وقتی در این وادی كه عرض کردم وارد شوید، دیگر در مطالعه ی کتب،  بین امام خمینی و آیت الله  جوادی و علامه  طباطبائی و آیت  الله حسن زاده و آیت  الله محمد شجاعی و امثالهم تفاوتی نیست. حتی معتقدم اگر بتوانید آثار امام خمینی(ره) را تا حدی كار كنید و سپس به سراغ تفسیر «المیزان» بروید، راحت تر المیزان را می فهمید. جمع های چند نفری تشکیل دهید و از قبل قسمتی از کتابی را که می خواهید مطالعه کنید تعیین بفرمائید تا در طول هفته همه بخوانند و نکات مهم آن را یادداشت کنند و سپس در آن جلسه روی آن تأکید و بحث شود.
تفكر شهید مطهری«رحمةالله علیه» مقدمه ی خوبی است،  و انصافاً این شهید بزرگ معارف خوبی را طرح کرده است. البته مسائلی را که در زمان ایشان مطرح نبوده - مثل آنچه امروز فرهنگ مدرنیته با ظهور انقلاب اسلامی چهره ی واقعی اش را ظاهر كرده-  یعنی موضوع غرب شناسی را باید در کتاب های شهید آوینی و دکتر داوری و مرحوم مددپور و مرحوم عباس معارف پیگیری کنید و از جهت دیگر نگاه جناب آقای رحیم پور ازغدی دقت های خوبی به شما می دهد.
علامه طباطبایی و امام(ره) و امثال این بزرگان در یك افق برزخی بوده اند، آن ها از «زمان» بالاتر و برتراند. علامه طباطبایی«رحمةالله علیه» صدسال كه هیچ، صدها سال از زمان خود جلوتر است. كسی كه برزخی شد، دیگر از محدوده ی زمان در می آید. برای همین هم حرف های ملموس نمی زند، قاعده می گوید. حالا یك شهید مطهری«رحمةالله علیه» می خواهد كه آن حرف ها را ملموس  كند. وقتی آن قاعده ها ملموس  شد، به همان اندازه محدود می شود. بنده ممکن است از نام بردن دیگر بزرگانی که در عالم دینی به سر می برند غفلت کرده باشم، این عزیزان را به عنوان نمونه عرض  کردم. به خصوص در مورد طلاب باید در جای دیگر بحث را ادامه داد، چون اکثر علمای گذشته و حال در حوزه، علمای عالَم دار هستند و به همین جهت یک طلبه در حوزه ی علمیه نسبت به دانشگاه، زودتر وارد عالم دینی می شود.

 

Share