بررسی ریشه های درونی غیبت

غیبت

در این بخش، به بررسی ریشه های درونی و اموری كه سرمنشأ غیبت هستند، پرداخته می شود. این امور عبارتند از:

1. فرونشاندن خشم :

برای فردی كه از برادر مؤمنش خشمگین می شود و آتش غضب در درونش شراره می كشد، امكان پدید آمدن دو حالت وجود دارد: نخست آن كه پشت سرش عیوب او را برشمرد و از این راه خشم خود را فرو نشاند و دیگر این كه خشم خود را به صورت خشم و كینه و عقده فرو نشاند؛ ولی ریشه كن نكرده، هر جا مناسبتی پیش آید، عیوبش را به طور مستمر عنوان كند كه هر دو حالت از رذایل است.

2. همراهی با همنشینان و دوستان :

گاه انسان برای گرم كردن مجلس دوستانه و به گمان عقب نماندن از دیگران، زبان به غیبت می گشاید؛ مثل آن كه در مجلسی دوستانه، یكی از دوستان غیبت می كند و در این بین، فردی كه قصد غیبت نداشته، از ترس این كه مبادا جمع او را نپذیرد، بحث را پی می گیرد و زبان خود را به غیبت می آلاید.

3. خنثی كردن اثر :

گاهی شخصی برای پیشگیری یا خنثی كردن اثر حرفی كه درباره او زده شده است، به غیبت آلوده می شود.
هرگاه انسان برای خنثی كردن اثر سخن كسی كه می خواهد آبروی او را ببرد، یا بر ضد او شهادتی بدهد، پیش دستی كرده، نقایص و عیوب او را در غیابش عنوان كند، حتی اگر آن عیوب درست هم باشد، این فرد غیبت كرده است و اگر برای نفوذ كلامش به دروغ نیز توسل جوید، به افتراء نیز دچار شده است.
روشن است كه این مسأله نیز به كوچكی نفس انسان یا به ترس او باز می گردد.

4. توجیه یا رفع اتهام :

گاه فرد، عمل زشتی انجام داده یا به آن متهم شده است و برای توجیه یا رفع اتهام، از برادر مؤمن خود غیبت می كند و او را به شركت در این عمل زشت متهم می سازد یا حتی ارتكاب را فقط به او نسبت می دهد؛ به این ترتیب، عیبی دیگر بر عیب های خود می افزاید كه این هم در ضعف نفس انسان ریشه دارد.

5. كبر :

گاهی شخص برای این كه فضیلت خود را در مسأله ای اثبات كند، عیب برادر ایمانی اش را ذكر می كند.
او نقص های شخص دیگری را می گوید تا به صورت غیر مستقیم برتری خود را به رخ بكشد. این فرد به رذیله نفسانی كبر یا خود بزرگ بینی دچار است.

6. حسد :

كسی كه به بیماری نفسانی حسد مبتلا است، از ستایش برادر مؤمنش ناراحت می شود؛ به همین دلیل عیوب او را منتشر می كند.
بی هنران، هنرمند را نتوانند كه بینند همچنان كه سگان بازاری، سگ صید را. مشغله برآرند و پیش آمدن نیارند؛ یعنی سفله چون به هنر با كسی برنیاید به خبثش در پوستین افتد.
كند هر آینه غیبت ، حسود كوته دست كه در مقابله گنگش بود زبان مقال[1]

7. مزاح و شوخی :

گاهی غیبت جنبه شهوانی و لهوی دارد؛ مانند آن كه شخصی در جمع دوستان، برای شوخی و خنده؛ نقایص برادر یا خواهر ایمانی خود را یادآور می شود. این از جمله رفتارهای ناپسندی است كه در نیروی درونی شهوت ریشه دارد و در باب شوخی و مزاح مورد گفت و گو است.

8 . تمسخر :

گاه انسان برای استهزای دیگری به غیبت كردن او پرداخته، عیب هایش را فاش می سازد.

9. دلسوزی بدون توجه :

شخص غیبت كننده هنوز به آداب الهی مؤدب نشده است؛ او دوست دارد در راه خدا قرار گیرد؛ ولی مسیر آن را نمی داند و به بیراهه می رود.
او با دیدن عیب مؤمنی، از روی دلسوزی به باز گفتن آن می پردازد؛ مانند آن كه فردی خطای برادر مؤمنش را دیده یا متوجه نقصی در او، در بعد دینی یا ابعاد دیگر شده است و از روی دلسوزی، بی اختیار پشت سرش عیب های او را برمی شمرد. دلسوزی و ناراحتی او واقعی است و چه بسا اگر آن عیب را فاش نمی ساخت، پاداشی هم نصیب او می شد؛ ولی چون طرف صحبتش را معرفی كرده، ثوابش به عقاب تبدیل می شود؛ بنابراین در رحمت و شفقت و مهربانی هم باید معیار شرعی در نظر گرفته شود تا رحمت شخص مایه عذاب او نشود.

10. خشم در راه حق :

گاه انسان در برابر رفتار زشتی كه از دیگری مشاهده می كند، چنان خشمگین می شود كه ضمن اظهار نفرت از آن رفتار زشت، نام فرد انجام دهنده را نیز می آورد كه در این جا هم او به غیبت دچار شده است؛ زیرا می توانست بدون بردن نام فرد، فقط تنفر خویش را از آن رفتار زشت اظهار كند. این خشم ستوده و پسندیده است، ولی غیبت نكوهیده و ناپسند است.
با این تفاسیر به خوبی روشن می شود كه برای ایمن ماندن از عذاب الاهی باید از زبان به خوبی مراقبت كرد، همان گونه كه امام صادق(علیه السلام) در ادامه سخن می فرماید:
فان اردت السلامه فاذكر الخالق لا المخلوق، فیصیر لك مكان الغیبه عبره و مكان الاثم ثوابا.[2]
اگر می خواهی سالم بمانی، خدا را یاد كن، نه خلق خدا را. آن وقت به جای این كه غیبت كنی، عبرت می گیری و به جای گناه، ثواب می كنی.

 

پی نوشت:
[1] سعدی: گلستان، باب 8، حكایت 47.
[2] همان.

Share