دعا و اسرار حدیث کساء

میرسیدعلی موحد ابطحی اصفهانی
حدیث کساء
یکى از رمزهاى بزرگ حدیث کساء، معرفى جایگاه والاى حضرت زهرا (سلام الله علیها) است. در بخشى از حـدیـث، زمـانى که جبرئیل امین از خداوند متعال مى پرسد این پنج نفرى که این همه فضائل دارند و آسمان ها و زمین و همه ى موجودات به برکت وجود آن بزرگواران خلق شده، چه

دعا و اسرار حدیث کساء

در این پست مطالبی از میرسیدعلی موحد ابطحی اصفهانی درباره دعا و اسرار حدیث کساء و همچنین فضیلت حدیث کساء انتخاب شده و جهت آشنایی هرچه بیشتر با حدیث شریف تقدیم علاقه مندان و تشنگان معارف اهل بیت علیهم السلام می گردد.

مطلب پیشنهادی: حدیث کسا از منظر آیت الله بهجت قدس سره 

دعا و اسرار حدیث کساء

روشـن است که براى ارتباط با خداوند عالم، هـیچ گونه محدودیت مکانى وجود ندارد. در هر مکانى مى توان با پروردگار عالم ارتباط برقرار کرد و حاجات خود را از او طلبید؛ ولى مسلم است که مکان هاى پاک و مقدس، از یک سو، در ایجاد زمینه ى روحى بهتر، براى توجه قلبى به عالم اعلا و از سوى دیگر، به دلیل عنایات خاص پروردگار به آن مکان ها، داراى آثار ویژه اى هستند. آن چه در جمع بندى روایات در ارتباط با مکان دعا قابل بیان است، آن کـه اگـر دعـا و نیایش در مکان هایى چون مسجدالحرام، کنار خانه ى کعبه، حرم مطهر امام حسین(علیه السلام) به ویژه زیر قبّه آن بزرگوار[1] و اگر هیچ یک از این ها میسر نشد، در مسجد مقدسى صورت گیرد، زودتر به نتیجه مى رسد. به منظور روشن شدن نقش مکان در استجابت دعا به ذکر یک روایت بسنده مى کنیم

مرتبط با اسرار حدیث کساء : نکاتی در مورد حدیث کساء

خداوند دوست دارد در مکان هایى او را یاد کنند

ابوهاشم جعفرى، یکى از یاران برجسته ى امام هادى(علیه السلام) مى گوید: روزى امام(علیه السلام) بیمار شدند و از من و محمد بن حمزه ـ از دیگر یاران حضرت ـ خواستند که نزد ایشان برویم. محمد بن حمزه پیش از من نزد امام(علیه السلام) رفته بود و پس از بازگشت از منزل امام(علیه السلام)، به من گفت: حضرت مى خواهند کسى را به کربلا بفرستیم تا در حرم امام حسین(علیه السلام) براى شفاى ایشان دعا کند. به محمد بن حمزه گفتم: چرا به امام(علیه السلام) جواب مثبت ندادى؟ من خود به کربلا مى روم و براى شفاى حضرت دعا مى کنم. پس از آن وقتى به خانه ى امام هادى(علیه السلام) رفتم و خدمت ایشان رسیـدم، در پـاسـخ به خواسته ى حضرت گفتم: فدایتان شوم! خودم به کربلا مى روم و در آن جا براى شمـا دعـا مـى کنـم. پـس از آن از محضـر امام هادى(علیه السلام) مرخص شدم. در راه، على بن بلال - یکى از یاران امام(علیه السلام) ـ را دیدم و دستور امام را به اطلاع او رساندم. على بن بلال با تعجب پرسید: امام هادى(علیه السلام) به کربلا چه کار دارند؟ ایشان خود امام هستند و عظمت دارند و عظمت ایشان کمتر از کربلا نیست و ...

دیگر بار نزد امام(علیه السلام) رفتم و سخن على بن بلال را خدمت ایشان عرض کردم. امام در پاسخ سخن او فرمودند: به على بن بلال مى گفتى که رسول خداﷺ با آن که عظمتشان از کعبه و حجرالاسود برتر بود، به دور کعبه طواف مى کردند و حجرالاسود را مى بوسیدند. با آن که حرمت مؤمن از کعبه برتر است،  خداوند دستور داده است که مؤمنان دور کعبه طواف کنند. پس مکان هایى وجود دارد که خداوند دوست دارد در آن ها او را یاد کنند و از او چیزى بخواهند. من هم دوست دارم که در این گونه مکان ها [که نمونه اى از آن کربلاست] برایم دعا شود.

سپس امام(علیه السلام) خطاب به من فرمودند: «اى ابوهاشم! چرا این مطالب را به على بن بلال نگفتى؟» من در پاسخ عرض کردم: «فدایتان شوم! اگر من نیز به این خوبى این نکات را مى دانستم، به طور حتم آن ها را به او مى گفتم و در مورد دستور شما چون و چرا نمى کردم».[2]

تسلیم بودن در برابر ولایت اهل بیت(علیهم السلام)، شرط پذیرش دعا از سوى خداوند است

اگر چه هرگونه توجهى به پروردگار عالم تأثیرى انکار ناپذیر دارد، ولى این نکته را نیز باید در نظر گرفت که براى وارد شدن به هرجا و کسب توفیق کامل در هر کار، باید از راه آن وارد شد. قرآن مجید در این زمینه مى فرماید: «وَلَیسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَکنَّ الْبِرَّ مَنْ اتَّقَى وَاْءْتُـوا الْبُیـوتَ مِـنْ اْءَبْـوَابِهَا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ».[3]

بهترین راه در زمینه ى دعا و توسل،  راه هایى است که اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) خود به ما نشان داده اند و آن، پذیرفتن ولایت آن ها و تلاش و کوشش خالصانه در این راه است. محمدبن مسلم، از اصحاب امام باقر و امام صادق(علیهماالسلام)، در حدیثى نقل مى کند:

از امام(علیه السلام) پرسیدم: کسى را مى شناسیم که در عبادت، خضوع و خشوع بسیار دارد، ولى امامت شما را نپذیرفته است؛ آیا عبادت ها و کـوشش هاى دینى او به حالش سودى دارد؟ امام(علیه السلام) در پاسخ فرمودند: اى ابامحمد! مثال ما اهل بیت، مثال آن خاندانى است که در بنى اسرائیل بودند که هرگاه چهل شب به درگاه خـدا راز و نیاز مى کردند، دعایشان به اجابت مى رسید، ولى یکى از آن ها چهل شب عبادت و راز و نیاز کرد و دعایش مستجاب نشد. آن شخص نزد حضرت عیسى(علیه السلام) رفت و گلایه کرد و از آن بزرگوار خواست که براى او دعا کنند. حضرت عیسى(علیه السلام) وضو گرفتند و نمازى خواندند و براى آن شخص دعا کردند. پس از آن، خداوند به پیامبرش وحى فرمود: بنده ى من از غیر آن درى که باید نزدم آید، آمد و دلش به نبوت شما ثبات و قرار نداشت و به همین دلیل دعایش مستجاب نگردید.

این حدیث شریف نشان مى دهد که اعتقاد کامل و یقین استوار به پروردگار عالم،  پیامبر گرامى و ائمه اطهار(علیهم السلام)، شرط لازم براى استجابت دعاست و بدون باور داشتن ولایت اهل بیت(علیهم السلام)، استجابت دعا با مانع روبه رو خواهد شد. ذکر حکایاتى چند در زمینه ى نقش اعتقاد به ولایت اهل بیت(علیهم السلام) و تلاش در راه آن ها در استجابت دعاها، مى تواند در توجه و آماده ساختن هرچه بیشتر خوانندگان عزیز سودمند افتد.

شاید لازم باشد بدانید: پژوهشی نو پیرامون حدیث کسای یمانی به روایت حضرت فاطمه زهرا (س)

انگشتى که براى اهل بیت(علیهم السلام) قلم مى زند باید شفا بخش باشد

نقل است زمانى فرزند محدث کبیر، مرحوم آیت الله حاج شیخ عباس قمى، صاحب کتاب هاى متعدد علمى و کتاب مشهور "مفاتیح الجنان"، دچار عارضه بسیار سختى مى شود و آقایان پزشکان از معالجه او نومید مى شوند. خبر به حاج شیخ عباس قمى مى رسد؛ ایشان در همان حال، انگشت خود را در استکان چاى مى زنند و مى گویند این را به فرزندم بدهید بخورد. اطرافیان همین کار را انـجـام مى دهند و بیمارى فرزند ایشان رو به بهبود مى رود. از مرحوم حاج شیخ عباس قمى مى پرسند: بر آن چاى چه دعایى خواندید، که این همه اثر داشت؟ ایشان در پاسخ مى گویند: «اگر انگشتى که یک عمر در مسیر اهل بیت(علیهم السلام) قلم زده اسـت؛ چنین اثرى نمى داشت، باید آن را قطع مى کردم».

فضیلت و اثر حدیث شریف کساء به نقل از رسول خدا

در بخش نهایى حدیث شریف کساء که راوى آن حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) هستند؛ آمده است که حضرت على(علیه السلام)، از رسول خدا ﷺ پرسیدند: چه اثر و فضیلتى براى این واقعه از جانب خداوند قرار داده شده است؟ رسول خداﷺ در پاسخ فرمودند: «قسم به آن که به حق، مرا به پیامبرى مبعوث کرد، این حدیث در مجلسى از مجالس اهل زمین که جمعى از دوستان و شیعیان ما در آن باشند، نقل نمى شود، مگر این که از جانب پروردگار عالم بر آن ها رحمت نازل مى شود و ملائکه بر آن جمع احاطه نموده و براى آن ها طلب مغفرت مى کنند و اگر در بین آن ها انـدوهـناک و غمگینى باشد، اندوه و غمش برطرف مى شود». امیر مؤمنان على(علیه السلام) پس از شنیدن این آثار و فضایل فرمودند: «به خدا سوگند! ما و شیعیانمان در دنیا و آخرت رستگار شدیم و سعادت یافتیم».

پیشنهاد مطالعه تکمیلی اسرار حدیث کساء : مقدّمهٴ اوّل: شبهه ها دربارهٴ حدیث کساء

اسرار حدیث کساء

یکى از رمزهاى بزرگ و اسرار حدیث کساء ، معرفى جایگاه والاى حضرت زهرا (سلام الله علیها) است. در بخشى از حدیث، زمانی که جبرئیل امین از خداوند متعال مى پرسد این پنج نفرى که این همه فضائل دارند و آسمان ها و زمین و همه ى موجودات به برکت وجود آن بزرگواران خلق شده، چه کسانى هستند؟ خداوند پاسخ مى دهد: «هُمْ فاطِمَةُ وَاَبُوها وَبَعلُها وَبَنُوها»: «آنان: فاطمه، پدر، شوهر و فرزندانش هستند». این عبارت نشان دهنده ى جایگاه والا و شناخته شده ى حضرت زهرا (سلام الله علیها) در آسمان ها و در میان فرشتگان الهى است.

توضیح آن که در کتاب هاى علمى آمده است که براى معرفی یک چیز یا یک شخص، باید از چیزها یا اشخاصى استفاده کرد که براى مخاطب آشناتر باشند. در این بخش از حدیث، با وجود چهار شخصیت بزرگ، یعنى وجود مبارک پیامبر اکرم ﷺ، حضرت علی(علیه السلام)، امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام)، وجـود مبـارک حضـرت زهـرا (سلام الله علیها) محور اصحاب کساء معرفى شده اند که آسمان ها و زمین و آن چه در آن هاست به طفیل وجود مبارک آن ها خلق شده است. این معنا در دیگر احادیث معصومان (علیهم السلام) نیز وجود دارد. در حدیثى قدسى، خداوند تبارک و تعالى، خطاب به پیامبر اکرم ﷺ مى فرماید: «لولاک لما خلقت الأفلاک و لولا على لما خلقتک و لولا فاطمة لما خلقتکما»:[4] «اگر براى تو نبود، افلاک را خلق نمى کردم و اگر براى على(علیه السلام) نبود، تو را خلق نمى کردم و اگر براى فاطمه (سلام الله علیها) نبود، شـما را خلق نمى کردم». این حدیث، نشان از نقش مـحورى حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در عالم هستى دارد.

در روایتى از اهل سنت، ابوهریره از رسول اکرم ﷺ نقل مى کند: «پس از آن که حضرت آدم(علیه السلام) به عرش توجه کرد، پنج نور در آن دید و زمانى که خداوند در مورد این پنج نور پرسید، پاسخ شنید که این پنج نور فرزندان تو هستند و به محبت آن هاست که تو را خلق کردم و اگر این ها نبودند بهشت و دوزخ، عرش و کرسى، آسمان و زمین، فرشتگان و جنیان و آدمیان را خلق نمى کردم. اى آدم! به عزتم سوگند! اگر کسى به اندازه یک دانه ى خردل بغض و کینه ى آن ها را در دل داشته باشد، وارد آتشش مى کنم. اى آدم! اینان برگزیده هاى مـن هـسـتند، من به واسطه ى آن ها مردم را نجات مى دهم و هلاک مى گردانم. اى آدم! اگر حاجتى داشتى به وسیله ى آن ها به من توسل بجوى».[5]

نکته دیگر ثواب و پاداشى است که براى برپایى مجلس حدیث کساء در نظر گرفته شده است. در حدیث کساء مى خوانیم: «ما ذکر خبرنا هذا فى محفل من محافل اهل الاْءرض و فیه جمع من شیعتنا و محبینا و فیهم مهموم الا و فرج الله همه، ولا مغموم الا وکشف الله غمّه، ولاطالب حاجة الا وقضى الله حاجته ...». این ثواب جداى از جنبه ى توسل به وجود مطهر حضرت زهرا (سلام الله علیها)، ناظر به ثوابى است که براى مجالس ذکر اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) قرار داده شده است. در احادیث آمده است که اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) دوست دارند در مجالسى که شیعیان بـه ذکـر احـادیـث و مـعـارف اهل بیت(علیهم السلام) مى پردازند، حضور یابند و براى کسانى که امر ولایت آن  ها را زنده نگه مى دارند، دعا کنند.[6]

بر این اساس، بندهایى از این حدیث که بازگو کننده ى آن است که «رحمت خدا بر اهل این مجالس نازل مى شود»، «تا آن که جمع متفرق نشده اند، فرشتگان براى آن ها طلب آمرزش مى کنند»، «اگر در جمع آن ها غم زده و اندوهگینى باشد، خداوند غم و اندوه او را برطرف مى سازد»، «اگر در آن جمع حاجت مندى باشد، خداوند حاجت او را برآورده مى سازد» و ...، با توجه به احادیث دیگر مورد تأیید قرار مى گیرد.

حدیث کساء در توصیف مجالسى که در آن جمعى از شیعیان حضور داشته باشند و در آن به ذکر اخبار اهل بیـت(علیهم السلام) بپردازند، آورده است که: فرشتگان چنین مجلسى را در میان گرفته و براى آن ها طلب مغفرت مى کنند.[7] عنایت فرشتگان به مجالس شیعیان و محبـان اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) در روایات دیگر نیز مورد تأکید قرار گرفته است. براى مثال، عایشه دختر عبدالله بن عاص از رسول خدا ﷺ نقل مى کند: «هر جمعى که گرد هم آیند و فضایل آل محمد (علیهم السلام) را نقل کنند، فرشتگان از آسمان ها فرود مى آیند و به جمع آن ها مى پیوندند و وقتى آن گروه متفرق مى شوند و فرشتگان به آسمان ها بالا روند، دیگر ملائکه از آن ها مى پرسند: بوى خوشى از شما استشمام مى کنیم که نظیر آن را تا کنون احساس نکرده ایم. آن ها هم در پاسخ مى گویند: ما در مجلسى بودیم که اخبار آل محمدﷺ در آن نقل مى شد. آن ملائکه مى گویند: ما را هم به آن جا ببرید تا از باقى مانده ى عطر آن مجلس بهره ببریم».[8]

دعا و اسرار حدیث کساء

منبع: خورشید مکه خرداد 1385 شماره 42.

پی نوشتها:
[1] در زیارت ناحیه مقدسه آمده است که دعا در زیر قبه ى حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) مستجاب است: «السلام على من الاجابة تحت قبته»: «سلام بر آن که اجابت دعا در زیر قبه ى اوست»؛ همچنین در روایتى دیگر آمده است: «الشفاء فى تربته و اجابة الدعاء عند قبره»: «شفا در تربت او و اجابت دعا در کنار قبر اوست». (حر عاملى، وسائل الشیعه، ج14، باب37 و 76.)
[2] ابن قولویه، کامل الزیارات، ص273؛ مجلسى، بحارالانوار، ج50، ص224.
[3] بقره/189.
[4] صدر این حدیث شریف در کتاب هاى بسیارى به سندهاى مختلف از شیعه و سنى آمده است. براى دیدن تمام حدیث با ذیل آن ر.ک. طهرانى، میرزا ابوالفضل، شفاء الصدور فى شرح زیارة العاشورا، ج1، ص225.
[5] الحموینى، فرائد السمطین، ج1، ص36؛ بحرانى، سید هاشم، غایة المرام، ص5؛ ابو عبدالله الرازى، "ارجح المطالب"، ص461؛ شوشترى، قاضى نورالله، احقاق الحق، ج9، ص203، بحرانى، عوالم العلوم، ج1/12، ص22.
[6] در حدیث آمده است که امام صادق(علیه السلام) از فضیل مى پرسند: آیا شما شیعیان با هم جلسه تشکیل مى دهید و زمانى که پاسخ مثبت او را مى شنوند مى فرمایند: »ان تلک المجالس احبها، فاحیوا امرنا یا فضیل، رحم الله من اْءحیا امرنا ...» (مجلسى، بحارالانوار، ج44، ص282 و ج 71 ص260 و 351.) روایـات مـربـوط بـه ایـن بحـث بسیـار اسـت. علامه مجلسى (رحمه الله علیه) در "مرآة العقول"، ج9، ص53 در تفسیر "حیاة لامـرنا" مى فرمایند: «برپایى این گونه جلسات و گفتگو از معارف اهل بیت (علیهم السلام) سبب پویایى و زنده ماندن دین و علوم و معارف اهل بیت (علیهم السلام) و امر امامت و ولایت آن هاست».
[7] ما ذکر خبرنا هذا فى محفل من محافل اهل الارض، و فیه جمع من شیعتنا و محبینا، الا ونزلت علیهم الرحمة، و حفت بهم الملائکة و استغفرت لهم الى ان یتفرقوا...
[8] القندوزى، ینابیع المودة، ص246، شوشترى، احقاق الحق، ج9، ص500 و ... براى دیدن تفصیل این روایات ر.ک: آیة التطهیر فى احادیث الفریقین، ج2، ص327.
 

 

Share