ابراهیم حاتمی کیا و آفریده هایش

ابراهیم حاتمی‌‌ کیا
برآیند نتایج حاصل از بررسی فیلم های حاتمی کیا، چنین نشان می دهد که وی در طول فعالیت سینمایی او به سمت واقعگرایی نسبی میل کرده است.

ابراهیم حاتمی کیا و آفریده هایش

بررسی فیلم های ابراهیم حاتمی کیا ، نشان دهنده واقع گرایی نسبی آثارش است؛ شهامتش وی در آثار روبان قرمز، به نام پدر، دعوت و به رنگ ارغوان در خور تحسین است.

ابراهیم حاتمی کیا و آفریده هایش

ابراهیم حاتمی کیا در اولین فیملش «هویت» حال و هوای آدم های جبهه را به تصویر کشید اما نه در میدان جنگ و داخل سنگرها که در فضای بیمارستان.

سه سال بعد «دیده بان» را ساخت؛ فیلمی ساده از بطن جنگ، منتقدینی که آن را دیدند، پیش بینی کردند که فیلم بعدی اش پخته تر و آگاهانه تر باشد و بود: «مهاجر»

اما جنگ صرفاً در جبهه ها و پشت خاکریزها، جریان نداشت، بمباران و موشکباران ها جنگ را به مناطق مسکونی هم کشاند و ساکنان شهرها را با آن درگیر ساخت، پس در «وصل نیکان» به این موضوع پرداخت.

«از کرخه تا راین» را به پیامدهای جنگ و مسأله مصدومین شیمیایی اختصاص داد. بازی کم نظیر علی دهکردی در نقش سعید و فریاد اعتراض او در کنار رودخانه راین و گریم عالی مسعود ولد بیگی، کافی بود که آن را به یکی از بهترین هایِ جنگ بدل کند و در خاطرها ماندنی سازد.

یک کارگردان نباید از اسراء و مفقودین و خانواده های چشم انتظار و شوق بازگشت آزادگان غافل بماند و نماند و «بوی پیراهن یوسف» را با همین مضمون به پرده سینماها برد.

در «خاکستر سبز» باز هم به سراغ جنگ رفت، اما این بار نه جنگ هشت ساله که جنگی دیگر و در کشوری دیگر: بوسنی 

در «برج مینو» با کشاندن مینو و موسی در حساس ترین لحظه زندگی شان (ماه عسل) به خطه جنوب و جزیره مینو و در فضای نمادین و عرفانی ، خیال روزهای گذشته  را در واقعیت روزمره زنده ساخت.

«آژانس شیشه ای» وضعیت حال جبهه رفته ها، آرایش نیروهای سیاسی و موقعیت همسنگران سابق را در جایگاههای متفاوت زندگی در بر می گرفت. نظر خیلی ها نسبت به آن مثبت بود. و بعضی ها هم نه. آنها که نپسندیدند از این بابت بود که منطقی دو قطبی و دیدی مطلق گر را بر آن حاکم دیدند.

در «روبان قرمز» اما، خودش مرزبندی های گذشته را شکست و از وانهادن گذشته به گذشته و البته صلح دم زد.

«موج مرده» شکاف بین نسل پیش و پس از جنگ را بررسی می کرد. فیلم، هم حکایت آنها بود که با اتمام جنگ، احساس تنهایی و تک افتادگی می کنند و هم روایت نسل جوانی که کاری ندارند پدران شان چه کرده اند و گله دارند که چرا در کودکی بالای سرشان نبوده اند.

ابراهیم حاتمی کیا در ارتفاع پست به آنانی پرداخت که خوشبختی و آینده را در گرو رفتن به آن سوی مرزها می دانند و گرچه با این کار از جنگ فاصله گرفت، اما شاید می خواست به اثرات اقتصادی جنگ و از جمله بیکاری ناشی از آن، اثری ارائه کرده باشد.

سریال «خاک سرخ»، چندان اقبالی نیافت و انتقاداتی را بر انگیخت .شاید به قول خودش به این علت که عادت کرده بود باکش را به اندازه نود دقیقه پُرکند ولی حالا باید هفته ها در فضا می ماند و همین کار را قدری سخت کرده بود.

سا ل83  هم غیر جنگی ساخت و هم راجع به نیازها و همین خط شکنی «به رنگ ارغوان» را به محاق توقیف انداخت.

سال بعدش «به نام پدر» تولید و اکران شد. در این اثر به حواشی جنگ نظر داشت اما این بار از زوایه ای دیگر:
مسأله مین های ضد نفر و خطرات ناشی از عدم پاکسازی آنها و در سطحی عمیق تر، گذشته ای تاریخی که بر دوش نسل جوان سنگینی می کند. چاشنی فیلم در یک جمله جاسازی شده بود. آنجا که راحله به پدرش می گوید: «جنگ انتخاب شما بود و من که انتخاب نکردم آسیب دیدم» . بطور کلی اندیشه های صلح طلبانه که در روبان قرمز ارائه شده بود، در این اثر تداوم یافت و آن را بدل به اثری ضد جنگ نمود.

در «دعوت» نگاه دوربین را نه متوجه مردان، که متوجه زنان کرد.  اثری کاملا غیرجنگی، اپیزودیک و اجتماعی درباره سقط جنین ارائه نمود. این فیلم موجی از انتقادات را هم به لحاظ کیفیت و محتوا و هم بخاطر پشت کردن به گذشته، به دنبال داشت. پاسخ او به همه این انتقادات تنها یک چیز بود:«من حق دارم سراغ هر موضوعی که دوست دارم، بروم»

زمستان 88 سرانجام و در جریان جشنواره فیلم فجر، «به رنگ ارغوان» توفیق نمایش یافت. اما حتی مجوز نمایش هم از حساسیت ها کم نکرد چرا که فیلم، ماجرای عشق یک مأمور اطلاعاتی را به تصویر می کشید و در بیان اصلی: تقابل عشق و عقل. برآیند نتایج حاصل از بررسی فیلم های ابراهیم حاتمی کیا ، چنین نشان می دهد که وی در طول فعالیت سینمایی خود به سمت واقعگرایی نسبی میل کرده است. به علاوه و به خصوص پس از نمایش فیلم دعوت، او ثابت کرده که از انتقادات نمی هراسد اما نمی خواهد برای او تعیین تکلیف شود که چه بسازد و مهمتر این که اگر فرد یا گروهی به اسم انتقاد به اصطلاح خودش بخواهند فیلمش را له کنند، هرگز برنمی تابد. شهامت وی در آثار متأخرش از جمله روبان قرمز، به نام پدر، دعوت و البته به رنگ ارغوان در خور تحسین است

امید که موفق باشد خواه جنگی بسازد و خواه غیر جنگی. 

سعیده زاد هوش/ به نقل از راسخون

 

اثری دیگری از همین کارگردان: فیلم سینمایی «چ» - [شهید چمران]

Share