سلسله مباحث مهدویت | علل نامگذاری حضرت به «قائم» - استاد محمدرضا عابدینی (جلسه 13)
در این بخش، سیزدهمین قسمت سلسله مباحث مهدویت حجت الاسلام محمدرضا عابدینی برگرفته از کتاب «شموس المضیئة» با عنوان «علل نامگذاری حضرت به «قائم»» به همراه متن سخنرانی را به مدت 60 دقیقه با سالکان طریق حق به اشتراک می گذاریم.
◈▬▬▬▬▬◈▬▬▬▬▬◈▬▬▬▬▬▬◈▬▬▬▬▬▬◈
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
علل نامگذاری حضرت به «قائم» که قیام میکند به امرِ عظیمِ الهی بعد از فراموش شدن یادش و ارتداد اکثر قائلین امامتش ...
این بحث به نظر من بحثی است که میتواند هم در نگاه کاربردی و هم نگاه معرفتی اثر گذار باشد که چرا در سیره و سنت امام زمان اساس بر تکرار قرار داده شده است. هم در خفاء ولادت که متخذ از سیره و سنت موسوی و ابراهیمی است. و قبل از او ستمکاران و ظالمان آماده بودند برای اینکه حضرت را از بین ببرند قبل از ولادت و بسته شدن نطفه و ابتلایی که خداوند از قبل ایجاد کرده بود تا یک تحدی عملی داشته باشد تا تمام توانشان را ستمگران به کار بیندازند تا ببینند نمیتوانند در برابر اراده الهی مقاومت بکنند. عین این سنت را نبی گرامی در پیش گرفتند. او حجتی است که مخفی است مولدش. از ابتدا به این مسئله بشارت دادند که حضرت وقتی به دنیا می آید خفای مولد دارد و او همان سنت موسوی است که موعود آنها بود. با این نگاه جمع کردند اراده ظالمین را در اینکه رصد کنند ولادت حضرت را. نه در آخرین نسل. از نسل های سابق. از امام جواد تحت کنترل هستند تا امام هادی. در زمان امام عسکری شدیدا تحت کنترل بود.
خفاء مولد و تولد سنتی است که خودش هدایتگری دارد. چناچه در مورد حضرت ابراهیم و حضرت موسی هدایتگری داشته است. خودش یک آیت الهی است. سنت موسوی است. در مورد حضرت موسی این حقیقت هدایتگری داشته. خداوند مردم را آماده کرد با این سنت برای ظهور حضرت موسی علیه السلام. تکرار تاریخ در روایاتی که راجع به امام زمان است بی شمار است. تمام وقایع زندگی حضرت در روایات مختلف ذکر شده که تکرار مواریث انبیاء گذشته است. در خود اسماء و القاب از اول پیامبر میفرماید اسمه اسمی و کنیته کنیتی. در نگاه ما این است که اینها اتفاقی است. اما در نگاه الهی به خصوص نسبت به انبیاء گرامی و حضرات معصومین، اسماء و القاب و کنیه ها اتفاقی نیست. انتخاب الهی است. هر کدام اثاری دارد که اشکار میشود. چه ما علم به آن پیدا بکنیم و چه علم به آن پیدا نکنیم. اینکه معصومین اصرار داشتند ،تکرار دوباره، که اسم او اسم من است و کنیه او کنیه من است. و همان کاری را میکند که پیامبر اکرم کرد هاست. نبی گرامی اسلام بعد فطرة من الرسل، ظهور کردند در حالی که آثار دین محو شده بود. دین را احیاء کردن. امام زمان هم در روایات دارد که بعد از اینکه دین از حالت احیاء خارج شده و به صورت لباس مندرس در آمده. تعبیرات مختلف را در یک جلسه عرض خواهیم کرد. دثر، مندرس شدن. یا مذلول. دینی که از حالت هدایتگری اش خارج شده. امام زمان هم همان کار را میکند. احیاء میکند برمیگرداند بعد فطرة. هرچند زمان نبی ختمی بعضی حنیف بودند. اما اینها اقل قلیل بودند. اینطور نبود که هیچ اثری نباشد. هرچند در دین عیسی و موسی عده ای ثابت قودم بودند، اما اینها قلیل بودند. اینطور نیست که در زمان ظهور حضرت افراد دین دار در اقلیت هستند. اینکه جمهوری اسلامی به عنوان یک ندای حق حقیقت در آخر الزمان ظهور کرده، خودش یک ندای فطرتی است. اگر هیچ اثری از دین حق نباشد در زمانی، زمین اهل خودش را فرو میبرد. باید دین حق و زبان فطرت باشد هرچند مقهور باشد و اقلی باشد. که اگر دین داری به دنبال دین بود حجت تمام باشد. بحثی که امروز در خدمتش هستیم، دوستانی که اهل تحقیق هستند، پی بگیرند که اساس نهضت حضرت بر تکرار است. در جمهوری اسلامی این تکرار چگونه محقق میشو دو این تکرار میتواند اثر گذار باشد. اگر سنت تکرار را بتوانیم تشخیص بدهیم که در چه جهتی دارد انجام میشود، آن جزایی کضه و آن نتیجه و عکس العملی که باید در مقابل این تکرار از منظر الهی پیش بگیریم روش میشود. با شناخت تکرار در تاریخ، عکس العمل مناسب که در قرآ« یا در روایات تکرار شده، سنت تکرار خیلی درس آموز و عبرت امیز است. خیلی برای انسان کار ایجاد میکند.ثبات قدم ایجاد میکند. از حیرت نجات میدهد.
در زمان حضرت در قبال سنگین بودن ابتلائات، یک سنت تکرار را گذاشته اند. اکثر این ابتلائات سنگین بر اساس سنت تکرار است. منتها با یک شدت بیشتر. اگر کسی در قرآن این را دنبال کرده باشد، جریان تولد حضرت موسی چندین آیه دارد. قرآنی است که میخواهد ابدیت را بیان بکند. تمام نیاز بشر تا ابد را میخواهد بیان بکند. چندین آیه در یک سوره، بیان خفاء مولد حضرت موسی و آثاری که به دنبال آن هستند و وعده های الهی، نشان میدهد که این مسئله از جهت هدایتگری خیلی اثر گذار است. خفاء مولد حضرت به غیر از نگاه ظاهری که قطعی است که از دست ستمگران بود بار است، آثار دیگر هم بار است. در روایت دارد که این تکرار سنت موسوی است. همان آثار هدایتگری که در زمان موسی داشت، الان هم دارد.
این را اگر کسی دنبال کند، مخصوصا با عظمتی که قرآن قائل شده، میبیند که مسئله عظیم است. برخورد با تاریخ با نگاه الهی. برخورد با وقایع از منظر الهی که خداوند چطوری دیده و تحلیل کرده و چه نتایجی برش بار کرده است. یک موقع ما میبینیم، یک موقع خداوند تدارک دید هاست. این را جزء فعل خودش تعریف کرده. جزء کمالاتی که برای موسی هست ذکر میکند. این را بلند به عنوان یک نقطه بلند و عظیم در زندگی موسی ذکر میکند که بعضی
اگر در روایت میفرماید همه سنن و مواریث انبیاء نزد حضرت هست و برای حضرت همان کار را میکند که برا یحضرت میکرد،نشان میدهد که هدایتگری دارد و قدرت ایجاد میکند در تصمیم گیری ها. فقط خفاء مولد از ظالمین نیست. و الا خداوند قدرت داشت که این فرزند ذکرش نشود. مثل موسی خداوند کاری کرده که منجمین بفهمند، علائم را خداوند قرار داده. بعد آماده باشند. ۲۵۰۰۰ کودک را سر ببرند. گفتنش ساده است. اگر در زمانی بود که کودک به مجرد به دنیا آمدن سر بریده میشد، سنگینی این کار … طفل معصوم از ملکوت عالم، با چه خشونتی…
آیت الله بهجت میفرمودند زمانی که مغول حمله کرده بود، یکی از سران اصلی شان نشسته بود و سرداران نشسته بودند. گفت کسی بود که در یک کشتن دلش رحم آماده باشد. من یک کودک را رفتم بکشم، نیزه را رفتم فرو بکنم، خندید. بعد فرو کردم. گفت او را بکشید. نباید این مقدار رحم داشته باشد.
آن قضیه که رضاخان دو نفر را همینطوری اعدام کرد. معلوم شد که روز قبل یک گربه رابه وضع بدی کشتند.
محمود غزنوی گفت کسی هست اینجا همسفره بشود. کسی آمد و دو کبک را نگاه میکرد و میخندید. گفت باید بگویی برای چی میخندی. گفت دیروز راه زنی میکردم. کسی صورتم را دید.خواستم بکشم. گفت نکش. دو کبک بودند، گفت این دو شاهد باشند که تو من را به ظلم کشتی. سلطان محمود گفت او را بکشید.
امام باقر فرمودند پدرم در مرض موتشان من را صدا زدند که به تو بگویم وصیتی که پدرم به من گفته که امیر المومنین گفته است. به مظلومی که لاناصر له الا الله، ظلم نکنید. آنجا برای او اضطرار است. اضطرار قطعا برای او اجابت میکند. مظلومی که امیدی به کسی ندارد، دعا بکند اجابت میشود.
البته باید مواظب باشیم. گاهی علیه ظالمی دعا میکند اجابت نمیشود. برای اینکه حد وسطش این است که هر ظالمی را مورد عذاب قرار بده. این دعا علیه میشود گاهی. اگر من اجابت نمیکنم، اگر میخواهی هر دو را اجابت میکنم.
ظلم از جای کوچکی شروع میشود. بعد عظیم میشود.
الفصل الثّالث عشر فى بعض المعانى الواردة لأسمائه و كناه و ألقابه عليه السّلام
۱- عن الصّقر بن دلف، قال سمعت أبا جعفر محمد بن علىّ الرّضا عليهما السّلام يقول: «إنّ الإمام بعدى ابنى علىّ، أمره امرى، و قوله قولى، و طاعته طاعتى، و الإمامة بعده فى ابنه الحسن، أمره أمر أبيه، و قوله قول أبيه، و طاعته طاعة أبيه.» ثمّ سكت، فقلت له: «يابن رسول اللّه! فمن الإمام بعد الحسن؟» فبكى عليه السّلام بكاء شديدا،
این جریانات، تمامشان زمینه سازی هایی است که حضرات با فعلشان داشتند ایجاد میکردند. نه اینکه نمایش باشد. حقیقت و واقعیت است. اما بکا بکاء شدیدا در ذکر نام حضرت و القاب حضرت ساده نیست. این اسم تکان دهنده بوده. حواادثی که میخواهد محقق بشود، آنقدر تکان دهنده بوده که حضرت وقتی میخواهد نام ببرد اینطوری مشیود.
ثمّ قال: «إنّ من بعد الحسن ابنه القائم بالحقّ المنتظر.»
قیام کننده به حق ساده است گفتنش. بیان اینکه میخواهد تعبری بکند که قیام به حق چگونه است، با اینکه همه حضرات این قیام به حق درشان بوده است، اما این اختصاص به حضرت، مطلق تطهیر ارض از کفر که میخواهد بیان بشود، میشود آن حضرت.
فقلت له: «يابن رسول اللّه! لم سمّى القائم.» قال: «لأنّه يقوم بعد موت ذكره،
بعد از اینکه نامش فراموش میشود. از یادها میرود. موت ذکر به این نیست که فقط اسم باشد. گاهی اسم هست اما موت ذکر است. یعنی در وجود انسان تاثیری ندارد. امامی که انسان منتظر او باشد، موت ذکر مراتب دارد. یک مرتبه اش موت ذکر در لفظ است. اما اینطور نیست که فقط در لفظ باشد.
و ارتداد أكثر القائلين بإمامته.»
موت ذکرش نه در بین کفار. اگر بین کفار بود ،خب همیشه حضرات معصومین بین کفار موت ذکر داشته اند. یعنی خسته میشوند. انتظار های مختلفی پیش می اید. فشار های مختلفی پیش می آید. در روایت دارد که اگر راست بود میگفتند می آید. یا آنقدر ابتلائات سنگین میشود، هر کسی به دنبال کار خودش میرود. این ارتداد عملی میشود. گاهی ارتداد معرفتی است که انکار میشود. گاهی ارتداد عملی است. انسان به فرمایش آیت الله بهجت اگر امام زمان را میخواهیم هم برای خودمان میخواهیم. احساس میکنیم که منافعمان را از طریق ظاهری برسیم، میگوییم متوسل میشویم به اینها که مقربند که بدهند به ما. اگر ندهند هم ناراحت میشویم. کان ما خداییم، تا وقتی بدهد محبوب ماست. اگر مطابق میل ما رفتار نکرد میگوییم این چه خدایی است. چرا من؟ مثل اینکه بگوییم چرا این همه حاجی بودند، چرا ما. فعل الهی که در نظام تکوین محقق شده، نباید خودمان را ببینیم در جایگاهی که خداوند نباید به ما سختی بدهد. آمد پیش حضرت، که انی احبک. فالیتخذ للبلاء جلبابا. نه اینکه اهر کسی هم اهل ولاء شد بالایا سرازیر میشود. آماده بودن یک چیز است. فکر نکند که فامیل خدا میشویم. ابراهیم خلیل ببینید خدا چه کرده باهاش. ایوب نبی را ببینید چه کرده باهاش. مریم علیها السلام را چه کرده باهاش. بدتر از این بدون همسر فرزندی بیاورد. جایی هم که متهم بوده است که ریا میکند. بعد دهان کسی بند بیاید. مریمی که که آنقدر صبور است، میگوید ای کاش مادرم من را نزاییده بود.
اگر توقع داریم با همه خوشی و راحتی جلو برویم، …
هرچقدر دیدید بالایا دارد سنگین تر میشود، معلوم میشود خدا دارد آماده میکند. خدا بیشتر با ما کار دارد. دارد آماده تر میکند. نه اینکه خودمان را بیندازیم در هچل. اما اگر پیش آمد شاکی نباشیم. در عین اینکه دنبال حق هستیم ،نگاه الهی داشته باشیم.
در پاسخ: ابتلاء گاهی با سختی است و گاهی راحتی است. به ما گفته اند که راحتی و آسایش و سلامتی را بخواهیم. خداوند گفته بخواهید، اگر دیدم بهتر نیست جور دیگری اجابت میکنم.
در پاسخ: همیشه بعد از واقعه ساده است. در زمان حضرت ابراهیم اگر به ما میگفتند که خدای او گفته که برو سر فرزندت را ببر، میگفتیم این خدا خدا نیست.
یا مثلا یک عده که ایمان آورده بودند به نوح، زمانی که شروع کرد به ساختن کشتی عده ای برگشتند. گفتند وسط بیابان، کشتی؟ گفتیم او دیوانه است نعوذ بالله.
دوازده نداء زمان ظهور. حضرت فرمودند مانند این نوری که از وسط سقف می آید بین است. لکن برای چشمی که خراب نکرده باشد. اگر قدرت انتخاب ما ضعیف میشود، برای این است که از یک جایی زاویه گرفتیم. تشخیص ندادن را برگرد، بیست سال قبل ببین کجا زاویه گرفتی. فکر نمیکردی آن زاویه تا اینجا برسی که فرار بکنی از خدمت پیامبر در جنگ ببعض ما کسبوا. ما دنبال این هستیم که در لحظه تصمیم بگیرییم. خداوند میفرماید تصمیم در لحظه تو متفرع بر عمل سابق توست. انسان اختیار دارد. اما این صغری و کبرایی که میچیند، این صغری و کبرا را آورده با خودش. از دنباله عمرش آورده است. صغری و کبرا را که میچیند به این نتیجه میرسسد که باید مقابل نظام اسلامی بایستد. میگوید نظام اسلامی ظالم است. باید ایستاد در مقابلش.
ما را میگوید روایت. اکثر القائلین بامامته. اگر حواسمان نباشد ممکن است جدا بشویم. غائب نبینیم. زندگی شمر و یزید و عمر سعد را هم که میخوانید نگویید بریء نیستیم. نه. برای ما پیش نیامده است. آیت الله بهجت میفرمودند بعدی ندارد اگر پیش بیاید بدتر از آنها نشویم.
این خیلی هشدار بزرگ و سختی است. چقدر ارتباط داریم که موت ذکر حضرت در وجودمان نباشد.
موت ذکر ارتداد را می آورد به دنبالش. یعنی وقتی من در وجودم ذکر او محقق نیست، رابطه محقق نیست ارتداد به دنبال او می آید. موت ذکر یک بحث عملی و اخلاقی است. اگر او محقق شد، دنبالش ارتداد می آید.
فقلت له: «و لم سمّى المنتظر؟» قال: «لأنّ له غيبة تكثر أيّامها و يطول أمدها،
روزهایش خیلی زیاد میشود. پایانش خیلی طولانی میشود. امدش که پایانش است خیلی طولانی میشود
فينتظر خروجه المخلصون،
کسانی منتظر میمانند، سنت غیبت کمال است. دوستان رجوع بکنند. اصل غیبت کمال است. البته طول کشیدن غیبت ممکن است نقص منتظرین باشد. اصل الغیبة امر من امر الله. سر من اسرار الله. خروج از ظاهر به باطن. تحقق به اسماء باطنیه.
کی ها منتظر میمانند؟ المخلصون. کسی که با قدم اخلاص قدم بردارد.
در سنت نوح دارد ، بعد از سه بار که تقاضای عذاب کرد، گفت نوح این دانه ها را بگیر و بکار. دانه ها را کاشت و درخت شد و میوه داد و ثمره داد. یارانش فکر کردند که میوه داد عذاب می آید.
خداوند فرمودند بکار تا میوه بدهد. سه چهار بار تکرار شد. هر دفعه عده ای جدا میشدند. دفعه اول داردکه ثلث مومنین جدا شدند. آخر سر گفتند اگر ۱۰۰ بار دیگر بگویی بکار تا دانه بدهد، ما میکاریم. خداوند فرمود که حالا آماده شدند. ما چقدر آماده ایم.
۳۱۳ نفر بزرگان معرفتی هستند. بقیه با یک تاملی و تانی میپیوندند. وقتی حضرت ظهور میکند، بعضی شبانه میرسند. بعضی صبح میرسند. وقتی اینطوری گفتند، نوح گفت دیگر تمام شد، من قصدم این بود که اینها بمانند. حتی یتمیزوا. حتی یتغربلوا. تمیز و تغربل. تا خالص بشوند. تا کجا حاضریم. سنت تکرار را که عرض کردیم، تا کجا حاضریم. هرچه این سنت اخلاص قوی تر بشود، سنت ظهور نزدیکتر میشود.
وقتی اینها شدت بود برایشان و رفتند در بیابان، پیش نبی مستخفی شان، گفتند کی می آید پس، گفتند اضطرار پیدا کردیم. آن نبی گفت ۴۰ سال دیگر موسی می اید. گفتند الحمدلله. آنقدر اضطرار سنگین بود که گفتن الحمد لله. شد ۳۰ سال. گفتند النعمة لله. شد ۲۰ سال. دوباره گفتند لا یدفع السوء شد د۰ ۱سال. بعد دوباره تعبیری کردند، خداوند فرمود نگاه کنید موسی دارد می آید. یصلح الله امر ولیه فی لیلة. این اموری که الان پیش می آید التجاء ما را بیشتر میکند.
امام در جریان تکه تکه شدن شوری، فرمودند که ایمانتان را زیاد کرد؟ ایشان فرمودنداگر زیاد کرد دور نیست که آمریکا هم همینطور شود. هر حادثه ای را میشود تحلیل مادی کرد. میشود به دید الهی دید. همه اش میشود آیه و فعل الهی.
همه اش میشود یک تحلیل مادی. دو دو تا چهارتا. عادی ترین حقایق هم فعل الهی است. اما ما چون در عادت ها متنبه میشویم، خداوند حقایقی را خلاف عادت ایجاد میکند که ما متنبه بشویم. لعلهم یتضرعون. اگر توجه ما را زیاد نکرده این حوادث، خیلی پوست کلفت شده ایم. اگر تضرع ما به درگاه الهی ایجاد نشود، خیلی بد است
خود فجار دارند این کار را میکنند. خودشان دارند زمینه ظهور را فراهم میکنند. تا تضرع ها بیشتر بشدو. التجاء به درگاه الهی کار میکند. نهد اینکه خوشحال بشویم که ظلمی محقق شده است. زمینه طهارت وجودی ما محقق بشود تا زمینه ظهور محقق بشود.
یطول امده عادی سازی میشود. کم کم انسان عادت میکند. یادش میرود. گاهی ذکری یادش می آید. اما دغدغه نیست. المخلصون یادشان است.
و ينكره المرتابون،
گاهی انسان شک دارد. گاهی شکاکان انکار میکنند. مرتابون هم به مرتبه انکار میرسند. یعنی یکی از علائم این است که مرتاب هم باید به انکار برسد. شک داشتن هم مارتب دارد. فقط مخلصون نجات پیدا میکنند. با این رابطه هایی که الان داریم و حواس پرتی که داریم.
و يستهزء بذكره الجاحدون،
جاحدون استهزاء میکنند. اسباب مسخره قرار میدهند. نعوذ بالله اگر در حقایق و ارزشها، جک بگوییم.
و يكثر فيها الوقّاتون،
یک عده ای هم میخوااهند ماهی بگیرند، دائما وقت تعیین میکنند و استفاده میکنند از این تعیین وقت.
و يهلك فيها المستعجلون،
خیلی ها هم به هلاکت می افتند. از جمله برمی آید که مستعجلون یک سری کسانی هستند که با دلسوزی میخواهند این کار را بکنند. اما از روی دلسوزی زیاد به هلاکت می افتند. در غیر وقتش می خواهند. فکر نمیکنند اینها مقدمه است. فکر میکنند این آخرین مرتبه ابتلاء است. عجله دارند در ظهور. یا با خدا قهرشان میشود که اگر بر این ظلم نخواهد بیاید، پس کی باید بیاید.
گاهی اگر بلا ما را احاطه کند، میگوییم ظلم تمام عالم را گرفته است.
دعا برای تعجیل، این است که میداند ظهور توحید سات. مستعجل شکایت میکند و غر میزند. به این خاطر به هلاکت می افتد. چرا با این همه بلا نمی اید.
و ينجو فيها المسلمون.»
مراتب اسلام مراتب نجات. دعا بکنید برای تعجیل در فرج. دعا میکنند. فرج محقق نشد صبر کنید. صبر میکنند. در غیبت دارد که تقدمت او تاخرت. فرج برای اینها فرقی نمیکند. چون فرج انفسی در اینها محقق میشود. حقیقت رابطه محقق میشود. فرج تقدمت او تاخرت. اینها مطیعند. اینها برایشان تفاوت نمیکند.
روایاتی که وارد شده در بحث این اطلاقاتی که برای قیام کننده آمده، روایات متعدد وارد شده. چرا این اسم برای حضرت گذاشته شده است.
عناوین:
قیام کننده به حق است چون حرام هایی که حلال شده حرام میکند و حلال هایی که حرام شده حلال میکند. مطلق است.
لانه یقوم بعد موت ذکره. لذا این اسم گذاشته شده است.
یقوم بامر عظیم، آن امر عظیم حقیقت ظهور توحید است. امر عظیمی که در نظام عالم محقق میشود ظهو رتوحید در عالم است. لذا به این عنوان ذکر شده است. قیام کننده ای است که توحید محض را قیام میکند.
یا دارد که بر همه ما صدق میکند، اما آن قیام کنند همطلق است. همه ارض را تطهیر میکند.
یا یقوم بامر الله. بامر الله نه فقط یعنی آنچه خداوند امر کرده است. این هم یک مصداق است. اما این یعنی اسم الباطن حق در عالم حاکم میشود. همچنانچه در قیامت قائم میشود. حضرات معصومین دیگر هم قائم بودند. یقوم بامر الله در برابر خلق است. اینها به قرینه روایات مختلف است.
یا قیام به عدل. اینها همه مظاهر اسم قائم است. همه فعلی که ظهور این اسم است اینهاست/
لانتقام الله قتلة الحسین به دست اوست.
یا در یک بحث دیگری که خودش یک باب است ،امام صادق میفرماید قد قامت الصلاة ، انما یعنی به قیام حضرت را.هر امر الهی که به پا خواسته میشود و قائم میشود، مظهر آن اسم قیام کننده است. قد قامت الصلاة، احساس میکنیم که شان قیام کننده حضرت را داریم تجلی میدهیم؟ ببینید در قرآن که این همه اقیموا الصلاة آمده، اقامه ،قامه کردن ،احکام الهیه، این بحث را در سنت یوسفی که عمل صالح چگونه رابطه پیدا میکند. این از مصادیق آن بحث میشود.
در هر نمازی… بعد موت ذکره، اینها احیائش است.
در هر نمازی انسان با او همراه است.در هر عمل صالحی انسان در محضر حضرت است و دارد ظهور فعل او را محقق میکند.
باعث میشود نسبت به ارتداد مانع ایجاد بشود. خداوند ما را در پناه عزت خودش، با مظهریت اسم قائم حضرت ما را محشور بکند تا جزء کسانی باشیم که در قدمت ایشان قیام میکنیم و انتقام خون مظلومان را بگیریم.
◈▬▬▬▬▬◈▬▬▬▬▬◈▬▬▬▬▬▬◈▬▬▬▬▬▬◈
جهت دسترسی به مجموعه سلسله مباحث «مهدویت» استاد محمدرضا عابدینی کلیک کنید