فوق مرگ و زندگی

استاد اصغر طاهرزاده؛
در مسجد بهتر می فهمی کارها دست خدا است و لذا باید در مسجد معتکف شد و آن مقدمات را فراهم کرد تا این احساس را بتوانید به قلبتان برسانید. پس چون از طریق اعتکاف مُردید، عالی ترین شعور که عبارت باشد از توجه به حضور خداوند در همة مناسبات، شروع می شود.

اجازه بدهید ابتدا تذکراتی در رابطه با حالاتی که باید یک معتکف در خود به وجود آورد عرض کنیم و سپس به اعمالی که باید به آن پرداخته شود توجه کنیم.

ابتدا باید عزیزان متوجه بوده و ایمان داشته باشند یک خبرهایی در عالَم بالا وجود دارد که اگر آمادگی لازم را در خود ایجاد کنیم از آن خبرها و بصیرت ها محروم نمی شویم، و اگر عزیزان به دنبال آشنایی روح و قلب از آن حقایق غیبی نیستند، عملاً اعتکاف آن ها یک تفنن و تفریح محسوب می شود.

اعتکاف به آن نحوه ای که به ما دستور داده اند عملاً یک نحوه مُردن و خارج شدن از قیل و قال دنیا و واردشدن به برزخ است. شما باید در این چند روزه اولاً: روزه دار باشید، مثل مرده که غذا نمی خورد. ثانیاً: خودتان را در دست ارادة خداوند قرار دهید، مثل میت که در دست غسّال است و هیچ اراده ای از خود ندارد، تا حجاب اسباب  و وسایل از جلو قلب شما مرتفع شود. انسان مرده هیچ اراده ای از خود ندارد. به ما دستور داده اند اگر بتوانید در چنین شرایطی در برابر خدا بمیرید، به اعتکاف زنده می شوید. مثل انسانی که چون مُرد و او را در قبر گذاشتند، حیات برزخی او شروع می شود و به حیات برزخی زنده می شود و متوجه چیزهایی می گردد که تا آن موقع که در حیات دنیایی بود از آن ها غافل بود. پس آنچه را که خوب باید بفهمید و به قلبتان هم بفهمانید آن است که با ورود به اعتکاف احساس مُردن کنید و حکمِ «مُوتُوا قَبْلَ أنْ تَمُوتُوا» را در جان و قلب خود محقق نمایید و به فرمایش امیرالمؤمنین(علیه السلام): «قبل از این که بدن های شما به آن دنیا منتقل شود، قلب هایتان را به آن دنیا منتقل نمایید».

اگر شما الآن مردید چه حالی به شما دست می دهد؟ از یک طرف نمی توانید غذا بخورید، ولی از طرف دیگر نفس امارّه تان مایل به غذاخوردن و لذّت بردن است، عیناً در برزخ حال اکثر انسان ها همین طور است که میل به غذا در آن ها هست، ولی غذایی که جواب این میل را بدهد وجود ندارد. روز قیامت نیز مسئله به همین شکل است ولی شدیدتر، به همین جهت در روایت داریم؛ با روزة ماه مبارک رمضان خودتان را از فشار گرسنگی و تشنگی قیامت آزاد کنید. چون با روزه، میل به خوردن و  نوشیدن را تا حدّی کنترل و فرو می نشانید تا در برزخ و قیامت بتوانید از تحرک شدید آن میل آزاد باشید.

وقتی انسان مُرد و وارد برزخ و قیامت شد، مایل است که به دنیا برگردد و غذا بخورد و نوشیدنی های مورد اُنس نفس را بنوشد، اما در آن حال که دیگر در دست خداست، نه می تواند غذا بخورد، نه می تواند از آن عالَم بیرون بیاید. در حالت اعتکاف چنین حالتی را تمرین می کنید تا کمی به عالم برزخ و قیامت نزدیک شوید و از احوالات آن عالَم برخوردار گردید. در آن حالت خواهید دید چه برکاتی در چنین حالتی برای شما به وجود می آید. اگر به لطف الهی بتوانید خودتان را الآن در حین اعتکاف و با منصرف شدن از دنیا، در برزخ حس کنید، آرام آرام توجهات قلب نسبت به آن عالم شروع می شود. آنچه در این حالت از شما انتظار می رود این است که هرچه بیشتر آداب اعتکاف را رعایت بنمایید و از آن مهم تر؛ ذهن و دل را کاملاً از دنیا بیرون آورید. شما هم اکنون در خانه خدائید و بحمدالله در امنیت الهی هستید و در این حالت شیطان کمتر می تواند شما را وسوسه کند. به این جهت باید در مسجد معتکف شوید، چون قلبْ در چنین مکان مقدسی بیشتر حضور حق را احساس می کند. همان طور که وقتی در برزخ حجاب ها از جلو قلب مرتفع شد و حضرت عزرائیل(علیه السلام) تعلقات دنیایی را از ما گرفت، حضور خدا بیشتر جلوه می کند. لذا قرآن در مورد احوالات اهل دنیا در برزخ می فرماید:
«حَتَّى إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ* لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکتُ کلَّا إِنَّهَا کلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى یوْمِ یبْعَثُونَ»[1]
تا آنگاه که مرگ یکى از ایشان فرا رسد مى گوید: پروردگارا مرا بازگردانید * شاید من در آنچه وانهاده ام کار نیکى انجام دهم، چنین نیست این سخنى است که او گوینده آن است و در پشت آنان برزخى است تا روزى که برانگیخته خواهند شد.

هر کدام از اهل دنیا در برزخ التماس می کنند خدایا! مرا برگردان. چون چشمش که بیدار شد می بیند که عجب؛ بیش از آن که فکر می کرد، دنیا دست خدا بود. به طور معمول؛ وسط کوچه و خیابان نمی شود فهمید همه چیز دست خدا است. در مسجد بهتر می فهمی کارها دست خدا است و لذا باید در مسجد معتکف شد و آن مقدمات را فراهم کرد تا این احساس را بتوانید به قلبتان برسانید. پس چون از طریق اعتکاف مُردید، عالی ترین شعور که عبارت باشد از توجه به حضور خداوند در همة مناسبات، شروع می شود.

آری! شیطان برای این که وارد این مرحله نشوید، تلاش زیادی می کند. ابتدا شما را به یاد مشکلات دنیایی  می اندازد که چه نشسته ای، از کار و کاسبی و مدرک و ... عقب افتادی؟! اگر موفق نشد، شروع می کند شما را از گرفتن نتیجه مأیوس کند که بابا! این کارها مربوط به تو نیست، تو به جایی نمی رسی، این کارها مربوط به اولیاء خدا است. ولی اگر کمی مقاومت کنید می بینید کید شیطان ضعیف است.

حالا اگر شما مُردید چکار می کنید؟ دیگر که نمی توانید هوس نان خوردن بکنید اگر مُردید دیگر که نمی توانید غصه ی دکان و مغازه و خانه و فرزند و همسر و مدرک و این جور چیزها را بخورید، چون اگر غصه ی این ها را بخورید هم فایده ندارد. اگر هم در آن حالت برزخ و قیامت غصه ی این ها را بخوری، خودت به خودت می گویی چقدر احمق ام! یک دفعه در آن حالت می بینید فقط یک چیز در صحنه است و آن فقط خداست، و اوست که همه کاره است و من کاری در خور چنین صحنه ای انجام نداده ام، و قلبی که بتوانم در چنین حضوری قرار گیرم با خود نیاورده ام، از این رو ناله سر می دهی! پروردگارا مرا برگردان، جواب می آید؛ «کلاّ» نمی شود.

در حالت اعتکاف و با ورود در حالت برزخی می توانی با خدا ارتباط برقرار کنی. اعتکاف را برای همین گذاشتند که ببینی در برزخ چه کار باید بکنی. در اعتکاف به شما می گویند «مُرده اید» و کاری که در برزخ نمی توانی انجام دهی، این جا انجام بده. این است که اگر عنایت داشته باشید، اعتکاف بهترین شرایط ارتباط با خداست. شما در اعتکاف مرده اید، مرده در برزخ چه کار می کند؟ اگر سی سال در دنیا خدا را صدا نزده باشد، اگر راه های ارتباط با اسماء الهی را بر قلب خود نگشوده باشد، آن جا هیچ کاری نمی تواند بکند، در ظلمت ابدی خواهد بود. شما در برزخ می خواهید بگویید خدا؛ ولی اگر در دنیا قلب با خدا مرتبط نبوده، نمی تواند بگوید. هر چه انسان در دنیا بوده  است، در برزخ همان طور می تواند باشد، آن جا محل و موطن ظهور ملکات است. اگر کسی نمی تواند در آن نشئه با خداخداگفتن، به قربِ الهی نایل شود، چون آن موقع که در دنیا در لفظ می گفت خدا، اما قلبش را در جای دیگر قرار داده بود، می گفت: زود نمازم را بخوانم به کارم برسم. حالا می خواهد در برزخ بگوید خدا؟ در دنیا نگفتید خدا، گفتید: کارم و کسبم. قلب در کار و کسب بود، حالا روبه رو می شوید با همان قلبی که متوجه کار و بازار بود، می بینید آن قلب از نظر ارزش و برای آن که صاحبش را به مقصد برساند، ناتوان است. آن چیزی که فایده دارد قرب الهی است و منصرف شدن از هر چیزی که ما را از این قرب باز می دارد. آری! در ابتدا ممکن است کار سخت باشد ولی اگر جهت را درست کردید، إن شاءالله آرام آرام می رسید، و اعتکاف اگر درست انجام شود راه را به انسان نشان می دهد که چگونه قلب را از همه چیز خالی کند و متوجه خدا گرداند.

 


[1] - سوره مؤمنون، آیات 99 و 100.

Share

دیدگاه‌ها

سلام
خسته نباشید
واقعا عالی بود
احساس میکنم دیدم نسبت به اعتکاف کامل عوض شده و حالا بیشتر عشق به اعتکاف دارم
امیدوارم من هم به خدا وصل بشم

علیکم السلام
مطالب استاد طاهرزاده الحمدلله با بینش و نگاهی متفاوت به مباحث بوده و کتب ایشان در حقیقت بصیرت آفرین هستند...
نگاه معرفتی ایشان به همه مباحث ستودنی است..
إن شاءالله موفق و موید باشید.