بررسی مکتب سیاست های اقتصادی شهید صدر/بخش اول

آیت الله میرباقری؛
شهید صدر؛

شهید صدر، به حقیقت جزء متفكرین كم نظیر تاریخ تفكر شیعی است و نوع مواجهه ایشان با تمدن غرب، در نوع خود مواجهه بی نظیر یا كم نظیری است كه یك قدم حافظه تاریخی تشیع را پیش برده و یك قدم، بصیرتی تاریخی برای جامعه مومنین در مواجهه با تمدن مادی ایجاد كرده است.

متن زیر سخنرانی جناب آیت الله میرباقری؛ رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم است که به تاریخ 18 فروردین 1394 در همایش شهید صدر ایراد شده است. ایشان در این بحث با اشاره به مولفه های تفکر شهید و صدر و رویکردهایی که در تولید علم اسلامی موجود می باشد جایگاه فکر ایشان را ترسیم کرده و نگاه کلام اقتصادی و پایگاه اندیشه ایشان را بیان می کنند. در این راستا مواجهه با اندیشه غرب در حوزه فقاهت را نیز بررسی کرده و نگاه شهید صدر و حضرت امام(ره) را اشاره می کنند.
دفاع از اسلام در مرحله تحقق، دغدغه بزرگ شهید صدر
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و اللعن علی اعدائهم. شهید صدر، به حقیقت جزء متفكرین كم نظیر تاریخ تفكر شیعی است و نوع مواجهه ایشان با تمدن غرب، در نوع خود مواجهه بی نظیر یا كم نظیری است كه یك قدم حافظه تاریخی تشیع را پیش برده و یك قدم، بصیرتی تاریخی برای جامعه مومنین در مواجهه با تمدن مادی ایجاد كرده است.
ایشان در بعضی از گفتارهای کتاب همزات (که تقریبا جدیدترین كتابی است كه از ایشان به طبع رسیده است و شاید آخرین نظرات ایشان باشد) بر این موضوع تاكید دارند که مسلمین علاوه بر آنکه مكلَّف به تبلیغ اسلام و دفاع نظری از تمامیت اسلام هستند، باید بدنبال اسلام در تحقق هم باشند؛ یعنی گاهی اسلام مورد هجوم نظری قرار می گیرد، و باید در مقام نظر از اسلام دفاع کردتا اثبات شود آنچه نبی مكرم اسلام و اهل بیت شان بیان كرده اند حق است؛ اما گاهی در مرحله تحقق، اسلام مورد تهدید و هجوم قرار می گیرد، و اینجاست که باید فكری برای مرحله تحقق كرد.
تهدید اساسی نسبت به اسلام در مرحله تحقق
چنانکه شهید صدر متذکر این نکته شده اند، گاهی در مرحله تحقق، یك حكم، مورد مخاطره قرار می گیرد، مثلا حرمت ربا در حوزه اقتصاد مورد رعایت قرار نمی گیرد و یا مثلا به احكامی كه در روابط اقشار هست بی توجهی می شود و یا مثلا پوشش و عفافی كه اسلام مورد توجه داشته، در عینیت تحقق نمی یابد، در این مثالها با آنکه شبهه نظری دربین نیست، لکن احکام دین در عینیت مورد مخالفت قرار می گیرد؛ مخالفت نیز ممکن است فردی و اجتماعی باشد و یا سلطان و حاكمی مستبد به رای، بر اساس آرای شخصی خودش حكومت كند و به احکام اسلامی در مرحله عینیت توجهی نداشته باشد؛ اینها مرحله ای از موانع تحقق عینی اسلام هستند؛ اما گاهی قاعده و اساس جامعه، بر مبنای تفكر دیگری نهاده می شود؛ بدین معنا که ممکن است ساختارهای فكری و عینی در جامعه ای، ساختار هایی بر علیه دین باشند؛ مثلا قاعده ای که نظام سرمایه داری و كمونیستی، جامعه را بر آن بنا می گذارند، قاعده باطلی است؛ نظام سوسیالیستی، تمدن را بر انكار غیب و محدود كردن همه حقایق هستی به جهان ماده بنا می كند و نظام سرمایه داری یا لیبرال دموكراسی هم جامعه را بر اساس سیادت انسان یا به اصطلاح اومانیسم، بنا می گذارد؛ لذا قاعده اساسی تحقق عینی و واقعیت جامعه، با دین مخالف است؛ این مرحله از مخالفت، مرحله ای است كه فرضا اگر افراد این جامعه، در صدد هیچ تخلف فردی و اجتماعی هم نباشند، و حتی حاكمی كه در منصب قرار گرفته است نیز قصد تخلف نداشته باشد، با اینحال باز هم مسیر حركت جامعه، مسیری انحرافی خواهد بود.
آسیب شناسی شهید صدر
به عبارت دیگر، گاهی مخالفت با دین در حد «ارتكاب» است؛ مانند اینکه آحادی از جامعه، در حوزه های مختلفی همچون اقتصاد، سیاست، ارتباط با اقشار و غیره، ارتكاب هائی بر خلاف دین دارند، مثلا شرب خمر می كنند یا معاملات ربوی انجام می دهند، و ممکن است در مرحله بالاتر، آن ارتکاب را «اشاعه» نیز بدهند، مثلا بانك ربوی تاسیس كنند یا میكده به پا نمایند یا حزب سیاسی خاصی مبتنی بر ادبیات غیر دینی ایجاد نمایند؛ اما گاهی، مخالفت با دین در مرحله «اقامه» است، یعنی مبانی زیربنائی و غایات حیات اجتماعی و ساختارها و سازکارهای تحقق آنها برخلاف دین هستند؛ مثل اینکه درجامعه ای، نظام سیاسی، مبتنی بر سیادت انسان در مقابل جریان الوهیت باشد، و یا نظام اقتصادی مبتنی بر انکار علی الاطلاق مالکیت خدا، ایجاد شده باشد، مانند نظام کمونیستی که شالوده و بنیان اساسی اش، انكار غیب و تفسیر جهان بر اساس قوانین مادی است و از پیدایش تا تغییرات و حیات و تكامل تاریخ اجتماعی انسان بر اساس منطق دیالكتیك و ماتریالیزم فلسفی و تاریخی تفسیر می شود، در مواجهه با چنین تهدیدی چه باید کرد؟
شهید صدر، این مرحله را، مرحله اقامه باطل در مقابل كلمه توحید در تمامیت حیات اجتماعی می دانند و معتقدند با اضافه کردن جهانی سازی از نوع ایدئولوژیك به آن، نتیجتا قاعده ای كه سعی می شود تمامیت جامعه جهانی و تكامل اجتماعی (یا به عبارتی به اصطلاح، توسعه پایدار جهانی) بر اساس آن بنا شود، قاعده ای بر خلاف دین است و تلاشهای فردی و یا حتی اجتماعی برای رفتار دیندارانه، راه بجائی نخواهد برد؛ لذا در نگاه شهید صدر، اگر شالوده یک حاکمیت و ساختارها و بنای قاعده اجتماعی، صواب باشد، اما حاکم یا یک نهاد حاکمیتی تخلفی را مرتکب شود، و یا حتی اگر جامعه ای بی قاعده بوده و مبنای حقانیت در آن استبداد رای باشد مانند نظامهای استبدادی و شاهنشاهی، خطرات به مراتب کمتر از حالتی است که نظام اجتماعی بر قاعده باطلی بنا شده باشد، زیرا در این نظام حتی اگر حاکم و نهادهای حاکمیتی نیز قصد تخلف نداشته باشند، بازهم مسیر عمومی حرکت جامعه مسیری برخلاف اسلام است؛ شهید صدر، هم در حوزه اندیشه های فقهی و هم در حوزه روش تحقیق در حوزه فقاهت، نوآوری هایی داشته اند که به شدت با آسیب شناسی ایشان همراه است (در ادامه به آن اشاره خواهد شد).
مواجهه فقاهت و تجدد
در نگاهی كلان تر، یكی از ادواری كه بر تاریخ فقه و تفقه (اندیشه های فقهی و نیز اندیشه های اصولی كه حاكم بر جریان فقه هستند) گذشته است، دوران مواجهه فقه و فقاهت با جریان تجدد است، كه گرچه از این مواجهه، چندین قرن می گذرد ولی قدمت مواجهه جدی اش (اعم از ایران یا دیگر كشورهای اسلامی) به دو قرن نمی رسد.
ورود جریان تجدد، ابتدا از طریق محصولات و سپس دانش ها و بعد ساختارهای اجتماعیست، محصولات نیز اعم از مصرفی یا حتی ابزار تولید بوده اند، مثلا در جنگ ایران و روسیه، نیاز به تغییر تکنولوژی و فناوری نظامی احساس شده و فناوری از غرب گرفته شده است، اما سپس توجه به این نکته بوجود آمد که این فناوری ها، بدون تغییر در ساختار قوای نظامی كشور و نوسازی آنها ممكن نیست، به همین جهت، دارالفنون ها آمدند و كم كم دانش های وابسته ایجاد و در آخر منجر به مشروطه و تغییر ساختار سیاسی گردید.
در مواجهه با این جریان (تمدن غرب و ورود محصولات یا دانش یا ساختارهای اجتماعی مدرن)، موضعگیری های متفاوتی وجود داشته است، یک نوع آن، مواجهه منفی است، که با تمدن غرب در تمامی سطوح آن (از ورود محصولات تا ساختارها و دارالفنون) مقابله کرده و در برابر آن مقاومت می کردند، به طور مثال در برابر برق و شبکه های آب رسانی شکل جدید، تغییر فضای دانش و مکتب خانه ها به دارالفنون و مدارس و دانشگاههای مدرن، تا مشروطه ، مقاومت شده و گاهی مقابله های سختی صورت گرفته است.
رویکردها در مواجهه با تجدد
در مجموع، می توان گفت در مواجهه با تمدن غرب و تجدد، سه نوع رویکرد وجود داشته است، که در ریشه به سه نوع آسیب شناسی از تعامل بین جریان تجدد و دنیای اسلام بر می گردد، و نیز روشن است که جریان تجدد در ابتدا پدیده ای مهاجم بوده است که کم کم با آن کنار آمده شده است.
رویکرد اول: اسلامی کردن جریان تجدد
اولین نوع برخورد با جریان تجدد، اسلامی کردن آن بوده، که با عرضه موضوعات جدید به دستگاه فقاهت، در مواجهه با آنها موضعگیری می شده است؛ تمدن غرب، مسائل مستحدثه ای در حوزه اقتصاد، سیاست، فرهنگ، حیات خصوصی، زندگی اجتماعی، روابط خانوادگی و مانند آن، مطرح کرده و آرام آرام بر همه جا اثر می گذارد؛ ، در این نوع برخورد، مسائل جدید، به فقه عرضه می شود و فقه پاسخ می دهد؛ مانند مسائل مربوط به بیمه و بانک و مانند آن، که در حقیقت همان پاسخگوئی به مسائل مستحدثه است؛ و هیچ نیازی هم به تكامل در فقاهت نیست، زیرا كار جدیدی اتفاق نمی افتد؛ بلکه موضوعی به فقه عرضه می شود و پاسخ گویی فقه هم روشن است و اگر آن موضوع، بر عنوان خاصی از عناوین موضوعه، قابل انطباق بود، تطبیق می دهد و اگر عنوان قابل انطباقی پیدا نكرد، به عمومات رجوع می كند.
مثلا در مواجهه سیاسی، پدیده ای به نام مجلس قانون گذاری مطرح می شود كه قبلا نبوده است، بلکه نظامی پادشاهی که به نحوی عقاید مذهبی هم در آن اعمال می شده، و جهتگیری کلی آن نیز در مقابل عثمانی و امثال آن بوده، وجود داشته است، حال این سوال مطرح می شود که مجلس تقنین چیست؟ اگر مقصود، همان احكام ثابت است؛ آنها در فقه معین می شوند، پس چه نیازی به مجلس تقنین هست؟ پس از آن از این بحث می شود که آیا اصلا حق تقنین هست یا نه؟
نگاه میرزا صادق تبریزی نسبت به مشروطه
این همان نزاع صدر مشروطه است، بین مرحوم میرزای نائینی و شیخ فضل الله و مرحوم آقا نجفی و همچنین مجتهد بزرگی همچون میرزا صادق تبریزی (که کمتر مورد توجه بوده است)، که ایشان گرچه اول با مشروطه همراهی كرد، لکن پس از مدتی به شدت با آن به مقابله برخواست، که در آثار اخیرشان منعکس شده است؛ از نظر ایشان، اسلامی كردن مشروطه مانند اینست که فرزندی ولد الزنا و نامشروع و بی ریشه را با پوشاندن لباس و عمامه سبز، به نبی اکرم نسبت دهند، و چنانکه این شدنی نیست، پدیده ای بی ریشه مانند مشروطه نیز که هیچ تناسبی با اسلام ندارد با اسلامی کردن ظواهر و ضمیمه کردن یک شورای نگهبان به مجلس، اسلامی نمی شود، فلذا مشروعه کردن مشروطه، اساسا شدنی نیست؛ البته این نگاه، با نگاهی که می گوید نیازی به مشروعه نیست فرق دارد؛ در این خصوص سه نگاه وجود داشته است، یکی آنکه گفته شود: لزومی ندارد مشروطه، مشروعه شود، زیرا حوزه سیاست و عمومی، منطقه الفراغ و حوزه مالانص فیه است، و جای دخالت دین در آن نیست، نگاه دیگر، مشروعه کردن مشروطه است، و در نگاه سوم (میرزای تبریزی)، اصلا مشروطه مشروعه، شدنی نیست.

ادامه دارد...
-------------------------
مطالب تکمیلی:

بررسی مکتب سیاست های اقتصادی شهید صدر/بخش دوم
بررسی مکتب سیاست های اقتصادی شهید صدر/بخش سوم

Share