مقدمه - ادبِ خیال، عقل و قلب

ادبِ خیال،عقل و قلب/ اصغر طاهرزاده
خیال
انسانِ بی نقص انسانی است که همه ی ابعاد وجودی او، یعنی «جسم» و «حس» و «خیال» و «عقل» و «قلب» او تربیت شود

باسمه تعالی

1- ادبِ «خیال»، «عقل» و «قلب» از انسان، موجود متعادلی می سازد که به راحتی می تواند با حقایق عالم مرتبط شود و استعدادهای معنوی خود را به شکوفایی برساند.
2- چگونه وقتی خیال انسان در اختیار انسان نیست انسان می تواند مدعی باشد موجود مختاری است؟ مگر وقتی خیالاتِ انسان، اختیار او را تحت تأثیر قرار می دهد باز جایی برای اختیارِ آزاد می ماند؟
انسانی که با تمرکز عقلی و قلبی توانست متوجه حقایق عالم شود و توجه جان خود را به سوی آن ها سوق دهد، می تواند اختیار خود را به کار بندد تا جان خود را همنشین حقایق معنوی نماید.
 3- همچنان که اگر خیالات خود را رها کنیم قوه ی واهمه، خیالات را به ناکجاآبادها می کشاند و عمر انسان را با بی محتوایی کامل همراه می کند، اگر قوه ی خیال را تحت تأثیر عقل و قلب قرار دهیم، خیالاتِ انسان با صُوَر نوری مأنوس می گردد و زندگی را از حالت خشکِ عقلانی به شعف معنوی رهنمون می شود.
4- همه ی حقیقت انسان قلب و دل اوست، اگر توانست قلب خود را ادب کند بقیه ی قوا و اعضاء نیز جهت صحیحی پیدا خواهند کرد. قرآن نیز در همین راستا جایگاه ایمان را قلب انسان تعیین می کند.[1] لذا مولوی می گوید:
وصف بیداری دل ای معنوی              در نگنجد در هزاران مثنوی
5- انسانِ بی نقص انسانی است که همه ی ابعاد وجودی او، یعنی «جسم» و «حس» و «خیال» و «عقل» و «قلب» او تربیت شود، ولی باید بدانیم آن گاه که امکان به کمال رساندن همه ی ابعاد خود را نداریم کدام بُعد از ابعاد خود را در اولویت قرار دهیم تا از رسیدن به هویت اصلی خود باز نمانیم.
 6- مطالعه ی آثار آنچه بر قلب عالمان خلوت نشین و حکیمان متعمق می گذرد، مطالعه ی جنبه ی باطنی خودمان در آینه ی وجود آنان است، و در همین رابطه رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «الْمُؤْمِنُ مِرْآةُ الْمُؤْمِن‏»؛[2] مؤمن آینه ی مؤمن است.
هرگز رسانه های دنیای جدید ظرفیت اظهار رازهایی را که بر قلب عالمان می گذرد و آن هادر کتب خود با مقدماتی که طرح می کنند، تبیین نموده اند، ندارند. پس آن کس که از مطالعه ی کتب عالمانِ خلوت نشین و حکیمان متعمِق محروم است، از شناخت لایه های عمیق جان خود محروم است.
 7- اگر فرمودند: «الْكُتُبُ بَسَاتِینُ الْعُلَمَاءِ»؛[3] کتاب ها بوستان عالمان هستند، بدان جهت است که در برگ برگِ کتاب های عالمان و حکیمان، جلوه ای از مظاهر اسمای الهیه به تجلی آمده است تا با نظاره بر آن ها به راحتی راه اتصال با پروردگار عالم فراهم گردد.
 8- ساحاتی از حقیقت هست که فقط در فضای نظر به ربّ اکرم و در قالب تعلیم به کمک قلم، امکان بروز دارند[4]و مطالعه ی آثار عالمان و حکیمان راه ورود به آن ساحات است. چنین کتاب هایی است که انسان باید جان خود را با نور آن ها به روشنایی بکشاند. اگر این راه گم شود، انسان برای همیشه از شناخت آن ساحات محروم می گردد و نمی تواند به افقی که باید بنگرد، درست نظر کند.
9- در عین این که مطالعه ی آثار عالمانِ خلوت نشین امکان تربیت خیال و عقل و قلب را فراهم می کند، ولی چنانچه در ابتدا راه ادب ابعاد مذکور را درست بشناسیم، راه استفاده ی بهتر از مطالعات خود را فراهم کرده ایم.
​مطالب فوق از جمله نکاتی است که می توانید در کتابِ پیش رو دنبال بفرمایید.
10- کتابی که در اختیار عزیزان هست حاصل نشستی است که دانشجویان و طلاب در طی آن نشست، مشکلات خود را با استاد طاهرزاده در باره ی راه های ادب خیال و عقل و قلب و ضرورت و نحوه ی مطالعه در میان گذاشتند، حاصل آن گفتگوها منجر به طرح نکات قابل استفاده ای شد که بهتر دیدیم آن ها را پس از اضافاتی که توسط استاد انجام شد، جهت استفاده ی عموم خواهران و برادرانِ اهل تفکر به صورت مکتوب عرضه بداریم. به امید هرچه نزدیک ترشدن عزیزان به حقایقی که شایسته است جان خود را با آن حقایق مأنوس کنند.

گروه فرهنگی المیزان
------------
پی نوشت:
1 - سوره حجرات، آیه 14.
2- تحف العقول، عن آل الرسول(ص)، ص 173.
3 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم، ص 51.
4 - در همین رابطه خداوند فرمود: «اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ، الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ» (سوره علق، آیات 3 و 4).

Share