مهندسی فکر/ جلسه ششم

استاد محمد شجاعی
انتقال به ملکوت عالم
شخصیت ما را چهار چیز می سازد؛ انتخاب ها، ارتباطات، رفتارها و افکار. در حال حاضر ما هر کسی هستیم سر سفره گذشته نشسته ایم. از این به بعد در مسیر آینده تا قیامت و بعد از قیامت هم این چهار چیز عمل می کند

اهمیت تفکر و خودشناسی برای رشد انسان
ما در واقع با تلقین های منفی زیادی روبه رو هستیم. محیط زندگی انسان، دوستان انسان، دیدنی ها و شنیدنی های انسان روی اشخاص اثر می گذارد. ما حتماً باید شرایطی را ایجاد کنیم که فکر ما به کار بیفتد. این که ما برای فکر کردن احتیاج به تلقین داریم، هیچ تردیدی در آن راه ندارد. شنیدن نقش بسیار مهمی دارد.
جانور فربه شود از راه نوش/ آدمی فربه شود از راه گوش
آن قدر مسئله شنیدن و گوش مهم است که خداوند در قرآن اول مسئله گوش را بیان می کند. «انّ السمع و البصر والفؤاد کل اولئک کان عنهم مسئولا»[آیه 36 سوره اسراء]. در هیچ مقطعی انسان از شنیدن بی نیاز نیست.
قلب ما همیشه مثل اتومبیلی که نو است، استارت می زنید، روشن می شود نیست. گاهی مثل زمستان ها که یخ زدگی دارد، قلب ما نیاز به هل دادن دارد. فکر نکنیم که همیشه بانشاط هستیم و خوب فکر می کنیم. حتماً نیاز داریم از تلقین استفاده کنیم و قلبمان را هل دهیم. نباید اجازه دهیم حالت های خنثی بر ما غلبه پیدا کند و ما آن شرایط را بپذیریم. این حالت در این آدم ها خیلی دیر خوب می شود. به قول امام صادق علیه السلام ؛ لطمه هایی می خورند که هیچ وقت درست نمی شوند. حتماً از ابزار و لوازم تلقینی استفاده کنیم. اگر جدی نگیریم و درصدد رفع آن نباشیم چه بسا آسیب های جدی بخوریم.
اگر فکری بخواهد به ما کمک کند، چند شرط دارد. ما در زندگی برنامه های متعددی می ریزیم، تصمیم های گوناگونی می گیریم، اگر تصمیمی بخواهد درست دربیاید چند شرط دارد. طبق آمار مشخص شده که انسان ها در گذر زمان نسبت به اغلب تصمیم ها، انتخاب ها، ارتباط ها و رفتارهایشان پشیمان می شوند. این نشان می دهد که در آن زمان که ما داشتیم تصمیمی می گرفتیم فکر ما کامل نبوده است. باید یک سلسله عواملی کنار فکر می گذاشتیم تا در کنار آن فکر ما کامل شود ولی این کار را نکردیم و با این که فکر کردیم و تصمیم گرفتیم الان پشیمان هستیم. برای این که این اتفاق نیفتد، باید حواسمان باشد. گاهی اوقات انسان تصمیم هایی می گیرد که حیات ابدی خودش را به خطر می اندازد.
قرآن خیلی جالب می فرماید: «یا لیتنی اتخذت مع الرسول سبیلا»[آیه 27 سوره فرقان]؛ ای کاش آن وقت ها من یک راه و مسیر و رفاقتی را با پیامبر صلوات الله علیه حفظ می کردم. کسانی که الان در دنیا در مسیر خلاف قرار گرفته اند متوجه نیستند.
پس همیشه افکار ما صحیح نیست. برای این که این فکرها درست دربیاید چند شرط داریم؛
شخصیت ما را چهار چیز می سازد؛ انتخاب ها، ارتباطات، رفتارها و افکار. در حال حاضر ما هر کسی هستیم سر سفره گذشته نشسته ایم. از این به بعد در مسیر آینده تا قیامت و بعد از قیامت هم این چهار چیز عمل می کند. اگر بخواهیم این ها خوب باشد باید قاعده فکر را در مورد این ها رعایت کنیم. باید قواعد و اصولی را در مورد آن شرایط در نظر بگیریم و فکر کنیم. باید در مورد ارتباطاتمان با هر شخصی فکر کنیم.
در حال حاضر نتیجه ازدواج در کشور ما به این صورت است که؛ 25 درصد طلاق گرفته اند، 25 درصد در فکر طلاق، 25 درصد همدیگر را تحمل می کنند و 25 درصد خوشبخت هستند. اکثر 75 درصد افرادی که ناموفق بوده اند، خودشان انتخاب کرده اند چون وقتی شروع می کردند فکر می کردند فکرشان درست است.
ما باید در کنار افکارمان دقیقاً شرایط لازم فکر کردن را داشته باشیم. شرایط عبارتست از؛
1 ـ آن فکر حتماً مصلحت من حقیقی را در نظر داشته باشد. من باید حتماً خودم را در کنار فکرم به معنای حقیقی داشته باشم. باید در نظر بگیرم که آیا این کار به نفع «من» هست یا نه؟ «من» حقیقی یک نقطه آغاز به نام تولد و یک نقطه پایان به معنای وفات دارد. وقتی فقط مقطع دنیا را در نظر بگیریم، تمام انتخاب ها، ارتباطات و افکار غلط از کار درمی آید. حتماً در نهایت پشیمانی به همراه دارد. من باید حتماً خودم را در نظر بگیریم یعنی مقطع قبل از دنیا (از کجا آمده ام)، مقطع قیامت 50 هزار ساله و در هر هزار سال یک ایستگاه دارد (به کجا خواهم رفت) و مقطع بعد از قیامت هم درنظر بگیرم. در نوع پوشش، خرید خانه و... باید خداوند هم راضی باشد.
امام سجاد علیه السلام لباس فاخری برای ایشان آوردند، ایشان پس از تأمل لباس را درآورد، اطرافیان علت را جویا شدند، ایشان فرمودند: «کأنی لست بعلی ابن الحسین»[
مثل اینكه من دیگر زین العابدین نیستم] لباس نباید اصلاً ما را تحت تأثیر قرار دهد. برخی آدم ها همه شرافتشان به همه چیزهای دنیایی هست به غیر از خودشان. هروقت بخواهیم فکر کنیم و تصمیم بگیریم اول «من» حقیقی خودمان را در نظر بگیریم. هر حرفی که می خواهم بزنم باید ببینم که «من» حقیقی ام را لکه دار می کند یا نه؟ آدم نباید با ضربه زدن به خودش، فکری را انجام دهد. اگر خود حقیقی را لحاظ نکنیم و صرفاً اندیشه هایمان طبیعی باشد، حتماً آن فکر غلط از کار درمی آید.
شرط دیگری که در فکر مهم است این است که همراه با خودشناسی باشد. یعنی قیمت دستمان باشد، اگر نباشد تمام انتخاب ها، ارتباطات و رفتارها و افکارمان دچار خودفروشی می شود. یعنی ما داریم از خود ابدیمان مایه می گذاریم اصلاً حواسمان هم نیست. پس باید اول فکر کنیم دچار خودفروشی در تصمیم نشویم. نکته مهم این است که خودم را که در نظر می گیرم نباید خودم را از خودم دور کند. مثلاً یقین دارم فلانی خمس نمی دهد به منزل او نمی روم، یا اگر بروم مجبور می شوم چیزهایی را ببینم و بشنوم که به خودم لطمه وارد نشود، پس نمی روم. رفتن به مجلسی که به روحم لطمه وارد می کند، حرام است. اگر بروم یعنی در کنار فکر، «من» حقیقی ام را در نظر نگرفته ام. دچار خودفراموشی شده و خود را به شدت از خودم کنده ام یعنی جهنم، عذاب، انحراف که حتماً پشیمانی به همراه دارد. پس تصمیمات نباید ما را از خودمان جدا کند.
رابطه دنیا با آخرت مثل رابطه رحم مادر با دنیاست. جنین مهم ترین کاری که در رحم مادر می کند، شدن و صیرورت است. اگر چندقلو هم باشند هرکس حواسش به کار خودش است که موقع تولد ناقص متولد نشود. ما باید در کلیه تصمیماتمان ابدیت، آخرت و لحظه تولد را به یاد داشته باشیم. چون ما تا چند ساعت دیگر از این دنیا می رویم. نباید مشغول دیگران شویم خودمان را وقف مردم کنیم و دچار خودفراموشی شویم. اگر تصمیمی، فکری ما را از خودمان جدا کرد و حواسمان نبود، باید حتماً از آن فکر جدا شویم.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «من شغل نفسه بغیر نفسه تحیّر فی الظلمات وارتکب فی الهلکات»[غررالحکم: 9033]؛ هرکس خود را به غیر از خود مشغول کند (دچار خودفراموشی شود)، در تاریکی ها سرگردان و در گرداب هلاکت ها فرو می رود.
«او لو کان آبائهم لا یعقلون شیئاً و لا یهتدون»[آیه 170 سوره بقره]؛ اگر پدران شما آدم های عاقلی نبودند، آدم های هدایت شده ای نبودند، شما هم باید به راه آن ها ادامه دهید؟ این کار اقتضائات حرام دارد نباید شما ادامه دهید. اگر کار دیگری هم بلد نیستید یک شغل دیگر انتخاب کن ولی حلال باشد تا مورد خشم خداوند واقع نشوید.
حضرت علی علیه السلام فرمودند: یک آدم عاقل وقتی می خواهد با یک جاهل برخورد کند باید مثل طبیب با مریض باشد. وظیفه پزشک خدمت به بیمار است. حتی اگر منفعت زیادی برای او داشته باشد، زمانی دست به مریض می زند که بیماریش مُسری نباشد. در یک محیط ایزوله با بیمار برخورد می کند. بنابراین ما حتی اگر بخواهیم دلسوزی هم کنیم به قیمت این که به جهنم برویم نمی شود. پس یادمان باشد هیچ چیز نباید ما را از خود حقیقی و ابدیمان جدا کند.
امام رضا علیه السلام فرمودند: «افضل العقل معرفت الانسان نفسه»[البحار: 78 / 352 / 9]؛ بالاترین عقل این است که انسان خودش را بشناسد. یعنی زمانی که می خواهیم عقلمان را به کار بیندازیم باید خود حقیقی و ابدیمان را شناخته باشیم و همراه با خودشناسی خودمان را در نظر گرفته باشیم.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «من عرف نفسه عقل و من جهلها ظل»[غرر الحكم: 1675، 2935، 3105، 6365، 9865، 3220]؛ هرکس خودش را بشناسد، خود تعقل می کند، عقلش به کار می اندازد وگرنه حتماً گمراه می شود. به محض این که اطلاعات شما غلط باشد، حتماً در انحراف می افتید.
وقتی گلی را نمی شناسیم، شرایط آب دادن آن را نمی دانیم گل را از بین می بریم.
ما خیلی وقت ها جهنم را می خریم دنیایمان هم آباد نمی شود. چون خوب تعقل نمی کنیم. اگر کسی خودش را خوب نشناسد حتماً دچار انحراف در محاسبه می شود.
«من لم یعرف نفسه بعد ان سبیل النجات ...»[غرر الحكم : ح ۹۰۳۴]؛ هرکس خودش را نشناسد از راه نجات دور می شود، هر ارتباطی برقرار کند، حتماً به سمت جهنم می رود. در وادی گمراهی و نادانی قدم می زند.[آمدی، در کتاب غرر و درر از کلمات قصار حضرت علی(علیه السلام) در حدود 22 حدیث در معرفت نفس روایت کرده است.]
همه مردم دنیا مقدار زیادی از خوشبختی ها و بدبختی هایشان راجع به ارتباطاتشان است. حتماً آدم خاصی را سر راه خودشان پذیرفتند که یا خوشبخت شدند یا بدبخت شدند. بعضی ها در قیامت حسرت می خوردند: ای کاش من با فلانی رفیق نمی شدم.
اگر بخواهیم در ارتباطاتمان هم موفق باشیم، باید خودشناسی داشته باشیم و خودمان را هم به یاد داشته باشیم.
حضرت علی علیه السلام فرمودند: «کیف یعرف غیره من یجهل نفسه»[غرر الحكم : ۶۹۹۸]؛ چگونه دیگران را می شناسد کسی که خود را نمی شناسد؟ اگر بخواهیم در کار یا ارتباط با دیگران موفق شویم، باید حتماً خودمان را بشناسیم بدون این که خودمان را بشناسیم نمی توانیم دیگران را بشناسیم. پس ما در ارتباطاتمان با اشیاء و اشخاص هم باید خودمان را بشناسیم.

نکات برگزیده در این جلسه:

  • شنیدن نقش بسیار در تفکر انسان دارد.

  • شخصیت انسان را چهار امر؛ انتخابها، ارتباطات، رفتارها و افکار می سازند.

  • شرط دیگری که در تفکر مهم است، تفکر همراه با خودشناسی می باشد.

  • مهمترین کار جنین در رحم مادر، شدن و صیرورت است.

  • اگر انسان بخواهد در ارتباطاتش موفق باشد، باید خودشناسی داشته باشد.

---------------------------
مطالب تکمیلی:
مهندسی فکر/ جلسه اول
مهندسی فکر / جلسه دوم
مهندسی فکر / جلسه چهارم
مهندسی فکر / جلسه پنجم
مهندسی فکر/ جلسه هفتم
-------------------------
منبع: بحث مهندسی فکر (6)، ۱۳۸۸/2/12؛ از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی/ منتظران منجی

Share