اسماءالله / جلسه 7

استاد محمد شجاعی
اسماءالله
معرفت یک نوع شهود است که از علم بعلاوه عمل ناشی می شود. یعنی اگر کسی علم را کسب کرد، بعد عمل کرد، به معرفت خواهد رسید.

وقتی که ما از معصوم «علیهم السلام» یا از خداوند تبارک و تعالی خبری را می خوانیم، یعنی از طرف کسی است که به تمام نظام آفرینش علم حضوری دارد. مراحل خلقت قبل از دنیا را می داند، دنیا و بعد از دنیا را تا قیامت و بعد از آن کاملاً می شناسد. یک نظریه نیست، بلکه حضرت از حقیقت خبر می دهد.
امام صادق «علیه السلام» فرمودند: اگر مردم بدانند در فضیلت شناخت خداوند چه خصوصیتی وجود دارد، چشمشان را هرگز به بهره هایی که دشمنان خدا از دنیا دارند، نمی دوزند. هیچ وقت افسوس چیزی را که کسی دارد، نمی خورند. انسان با این شناخت حرص و جوش دنیا و اهل دنیا را نمی خورد. یعنی با داشته های دیگران احساس کوچکی نمی کند. اگر کسی حقیقتاً خودش و خداوند را بشناسد می داند که قیمت انسان به چیزی غیر از معرفت او نیست. اگر غبطه ای هم هست، غبطه به معرفت است. از طرفی این معرفت فقط آرامش نمی آورد بلکه لذت هم می آورد.

لذت کسی که قدر معرفت خدا را می داند، مثل کسی است که دائماً با اولیاء خدا در باغ های بهشت است.

اگر بخواهید در مسیر شناخت حقیقی خداوند قرار بگیرید، در همین دنیا به لذت بهشت می رسید. این شخص نه به داشته های خودش دلخوش است و نه به نداشته هایش ناراحت است. اساساً با چیزی جز نفس و معرفت کاری ندارد. یعنی یک دل کاملاً شاد و آزاد دارد. معرفت به خداوند و ارزش معرفت خداوند تبارک و تعالی این آثار را دارد. معرفت از مقوله اطلاعات نیست. یک مرحله از آن علم است. معرفت یک نوع شهود است که از علم بعلاوه عمل ناشی می شود. یعنی اگر کسی علم را کسب کرد، بعد عمل کرد، به معرفت خواهد رسید.

معرفت یک نوع شهود است که از علم بعلاوه عمل ناشی می شود. یعنی اگر کسی علم را کسب کرد، بعد عمل کرد، به معرفت خواهد رسید.

بعد از علم دو کار می توان انجام داد؛ 1 ـ چیزی که نسبت به آن علم پیدا کردید، عمل کنید که پاکی قوه خیال و واهمه را نیاز دارد. علم در قلب پاک مثل دانه ای در زمین پاک است. بعد از رشد اثر خودش را می بیند. معرفت یک نوع شهود است که جداشدنی نیست. قدرت و توان دانایی نیست، بلکه دارایی است. علم و عمل و بعد معرفت. یعنی به قدرت، لذت، آرامش و دارایی می رسیم.
کسی که علم را یاد می گیرد و خیال عمل ندارد، مثل کسی است که خدا را مسخره کرده است. در این صورت حجاب بیشتر می شود.
2 ـ اگر عمل نکنید، هرچه علم یاد می گیرید، قساوت قلب انسان بیشتر می شود. زمانی سودی نصیب انسان می شود که انسان خیال شدن داشته باشد. بحث ما العلم بالله نیست، معرفت الله است یعنی شناختی از خدا که با ما اتحاد برقرار کند. نوعی از شناخت خدا که روشنایی، شادی و آرامش بدهد. اخلاقم را متحول کند. معرفتی که انسان را به خداوند شبیه تر نمی کند و بیشتر حیوانیت را تقویت می کند، معرفت نیست، اطلاعات و علم است، دانایی است و دارایی نیست. علم تو منشأ نورانیت و آرامش نیست.
امام صادق «علیه السلام» فرمودند: اگر کسی معرفت الله را بداند، حتی اگر فضیلت معرفت را هم بداند مثل کسی است که در دنیا دائماً احساس می کند در بهشت است.
خداوند در سوره بقره، آیه 74 می فرماید: بعضی از شما از سنگ هم پست تر هستید، سنگ ها ترس خدا در دلشان هست، کوه ها دیوارهای مساجد، معابد و حرم ها که زود ترک برمی دارد، به خاطر شنیدن اسم خدا تأثیر می پذیرد. ما با قلب خودمان خیلی بد رفتار کردیم. معرفت یعنی چیزی که با وجود انسان سنخیت پیدا می کند. درش حرکت، رشد و شادی است. برای انسان توانمندی می آورد.
معرفت با عمل به اطلاعات به دست می آید. تمام نتایجی که قرآن در مورد توانایی های مؤمن می فرماید، محصول آمنوا و عملوالصالحات است. یعنی باور و عمل بر آن باور. هرقدر انسان بر اساس باورهایش عمل کند، به خداوند تبارک و تعالی شبیه تر می شود. روح یکپارچه مهارت است. نفس به آن تبدیل شده است. نفس هر ابزاری را که استخدام کند، خوب استخدام می کند. معرفت برای انسان توان و شدن می آورد.
امیرالمؤمنین «علیه السلام» فرمودند: معرفت خداوند سبحان عالی ترین معرفت است. علوم بر اساس موضوعشان درجه بندی می شوند. موضوع هر علم نشان دهنده اهمیت آن علم است.
امیرالمؤمنین «علیه السلام» فرمودند: دوست نداشتم در بچگی می مردم و به بهشت می رفتم تا اینکه بزرگ شوم و به پرودگار عزوجل معرفت پیدا کنم. وقتی کسی معرفت پیدا کرد، بخش انسانیش به بهشت می رود.
امام کاظم «علیه السلام» فرمودند: بهشت پاداش بدن شماست. ما بهشتی بالاتر از این داریم مخصوص بخش انسانی است. شرافت انسان به میزان فعالیت بخش انسانی است. هدف این است که با مطالعه اسماء حق تعالی به اثر و قدرتی برسیم و شدن پیدا کنیم. کسی که گوش انسانیش فعال نیست، درک درستی از مطالب ندارد چون با گوش بخش حیوانی رفته و با همان گوش شنیده است.
امیرالمؤمنین «علیه السلام» در وصف ملائکه می فرماید: حقایق ایمان، میان این فرشته ها و شناخت خداوند تبارک و تعالی پیوند داده است و یقین به وجود خدا آنها را شیفته و سرگشته خدا کرده است. شیرینی معرفت او را چشیده اند و از جام محبت او سیراب گشته اند.
در دنیا فقط کمالات جمادی و نباتی و حیوانی نیست که انسان را شیفته خودش کند. تا قبل از مردن پیدایش کنید. چون در آخرت بر اساس معشوق هایی که در دنیا داشتید و با آنها پیوند برقرار کردید، محشور می شوید.
اگر این شناخت را نسبت به آن پیدا کنید حتماً شما را شاد و آرام می کند. معشوق مشترک همه انسان ها (اله العالمین) است. اشهد ان لا اله الاالله. شهادت می دهم یعنی می بینم. در نماز انسان است که این شهادت آمده است.
عشق انسان به خداوند عشق آگاهانه و از روی معرفت است. در آیات الهی دنبال این گمشده می گردیم. باید خیال شدن داشته باشیم و عمل کنیم تا هر لحظه لذت ما از خدا بیشتر شود. درس گرفتن یک قدم است، باید تمرین کنیم تا به عمل برسیم. جذب کردید ولی هضم و تبدیل نشده است. اکثر کسانی که سر کلاس پیامبر نشستند، سال ها با ایشان بودند ولی تبدیل نشدند. بودن که فایده ندارد.
امام سجاد «علیه السلام» فرمودند: خدایا من شکر می کنم که دوری من از پیامبر به من ضربه نزد و نزدیکی افراد به ایشان به آن ها سودی نرساند. خیلی ها در فاصله سال های دور از پیامبر «صلی الله علیه و آله و سلم» و فاطمه زهرا «سلام الله علیها» دستورات را گرفتند و شبیه شدند. شباهت در تبدیل شدن است.
امام خمینی «رحمه الله علیه» فرمودند: ملت ایران از ملت حجاز در عهد رسول الله «صلی الله علیه و آله و سلم» و از ملت کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین «علیه السلام» بالاتر هستند. پیامبر فرمودند: ایرانی ها بالاترین مردم از نظر یقین هستند. بیشترین سهم را در اسلام دارند. به برادران من سلام برسانید. شما اصحاب من هستید. برادر من کسی است که نه من و نه هیچ یک از اوصیاء مرا دیده ولی به نوشته سیاه روی کاغذ سفید ایمان دارد.
خودتان را دست کم نگیرید. شیطان شما را پیش خودتان کوچک نکند. شیطان گاهی اوقات آلودگی های گذشته ما را به رخمان می کشد تا نتوانیم حرکت های بزرگ انجام دهیم. اگر 40 سال هم اشتباه برویم می توانیم تمام گذشته مان را جبران کنیم. به عنوان یک شاگرد اهل سر کلاس بنشینید.
شما در این مسیر تنها نیستید، وقتی می خواهید به سمت هدف خلقت حرکت کنید، یک نیروی مقدس، قدرتمند و بی نهایت مهربان به نام خداوند همراه شماست. هیچ وقت به گذشته خود، توان فعلی و رفتارهای قبلی تان فکر نکنید. این شرک است. به همراهی خداوند و امام زمان «علیه السلام» و اولیاء الهی نگاه کنید. همه کمک شما می کنند. بخواهید که اینها را برای شما تبدیل به نور و حقیقت کنند. کاری کنند که شدن ما آسان شود. اگر واقعاً اراده کنیم که بشویم حتماً می شود. برای شدن وقت بگذارید. سرتان را خلوت کنید. ما باید در شلوغی خلوت کنیم. زندگی صحنه عمل است. خداوند بهترین میدان را برای شبیه شدن به خودش به ما داده است و آن میدان زندگی است. هرچه جامعه از نظر نوع طبیعت قوی تر باشد، تو هم از نظر نوع فطرت قوی  می شوی. به دستوری که وارد شده در موضع خودش عمل کن، می بینی که قوی می شوی. بچه ای که پدر و مادرش را اذیت می کند از طرف خدا مسئول است که اذیت کند تا پدر و مادر ربوبیت، رزاقیت و... را یاد بگیرد. آسیه در آن محیط فاسد رشد معنوی بالایی کرد.
خداوند برای ما فضا ساخته است. ما باید مسیر علم تا معرفت را با محیط، میدان عمل و عمل کردن طی کنیم. عمل درست؛ الا الذین آمنوا و عملوالصالحات. منطبق با وحی. رابطه علم و معرفت؛ العلم اول دلیل و المعرفت آخر نهایه؛ علم اولین راهنماست اما معرفت آخرین غایت است.
قرآن دو هدف برای خلقت ذکر کرده است؛ 1 ـ عبادت 2 ـ معرفت. عبادت یعنی درست استفاده کردن از محیط.
محصول عمل و عبادت خوب تبدیل به یقین می شود. عبادت کن تا به معرفت برسی. ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون (لیعرفون)
امیرالمؤمنین «علیه السلام» فرمودند: ثمره علم، معرفت الله است. انسان هر علمی به دست بیاورد، مقدمه ای است برای رسیدن به معرفت الله.
تعجب می کنم از کسی که پروردگار خودش را شناخته ولی چگونه برای خانه آخرت و سرای جاویدش سعی و تلاش نمی کند.
اگر معرفت صحیح باشد، یک نیرویی در ما ایجاد می کند برای حرکت به سمت ابدیت. آخرت وجه همت ما قرار می گیرد.
امام سجاد «علیه السلام»؛ خدایا وقت مرا صرف کارهایی کن که در قیامت از آن سؤال می پرسی. خدایا اوقات مرا فراغت ببخش در آن هدفی که مرا برای آن خلق کردی. همه داده های دنیا قابل برگشت است. به هیچ چیز دنیا نمی توان اعتماد کرد.
امیرالمؤمنین «علیه السلام» فرمودند: تعجب می کنم کسی، الله را بشناسد و برای ابدیتش تلاش نکند. برای آخرت باید خودت را فارغ کنی. زندگیت را بر اساس آخرت تنظیم کنی. تلاش جنین دائماً برای تولد است. رحم را باور نمی کند. تولد را جدی گرفته. رحم را در استخدام خودش درمی آورد و از رحم برای تولد استفاده می کند. برای هر چیز دنیا غصه بخوری و دل مشغول شوی و مریض شوی، حماقت بزرگی است.
حضرت علی «علیه السلام» در نهج البلاغه؛ خدایا چه قدر نعمت های تو در دنیا بزرگ است ولی چه قدر این نعمت ها در مقابل آخرت کوچک است.
با کم و زیاد دنیا بسازید. بیشترین تلاش شما ساخت ابدیت باشد. اگر معرفت الله حقیقی باشد، از نوع احساسات و تصمیم گیری هایش و نوع ارتباط او با دنیا مشخص می شود که تولد سالم یا بیمار دارد.
حضرت زهرا «سلام الله علیها» فرمودند: چند صد سال باید در قیامت سیر درمان را بگذرانیم.
یک نفر خیر محض است، شری برای اطرافیانش ندارد.
قرآن کریم می فرماید: اگر کسی آخرت را بخواهد و به تناسب آخرت سعی کند، سعیش مشکور است.
--------------------------
منبع: سایت منتظران منجی، استاد محمد شجاعی، 1386/3/31

Share