انسان شناسی استاد محمد شجاعی / جلسه 33

استاد محمد شجاعی
انسان شناسی
حقیقت انسان که منظور خلقت بوده و انسان با آن حقیقت، انسان و اشرف مخلوقات است عشق به حق تعالی و تشبه به او و طلب کمال مطلق و مطلق کمال است.

انسان شناسی استاد محمد شجاعی

انسان شناسی استاد محمد شجاعی که بصورت جلسه ای تقدیم علاقه مندان می شود، لازم به ذکر است این جلسات که اکنون در این پست به جلسه 33 خود رسیده، عزیزان می توانند با کلیک بر روی کلمه کلیدی اول در پایین هر پست یعنی ( انسان شناســی ) به سایر جلسات استاد شجاعی با عنوان  « انسان شناســی » نیز دسترسی پیدا کنند. برای یافتن سایر جلسات استاد بزرگوار می توانید روی کلمه کلیدی «استاد محمد شجاعی» کلیک کنید تا به همه مباحث مطرح شده از ایشان در این سایت دسترسی پیدا کنید.

انسان شناسی استاد محمد شجاعی

حقیقت انسان که منظور خلقت بوده و انسان با آن حقیقت، انسان و اشرف مخلوقات است عشق به حق تعالی و تشبه به او و طلب کمال مطلق و مطلق کمال است.
 انسان می خواهد مثل خدا بشود و به کم تر از این هم راضی نیست و این در نهاد تمام انسان ها بدون استثناء هست. کما این که امام امت ره فرمودند: رئیس جمهور آمریکا هم عاشق خداست.

انسانیت زمانی ظهور خواهد داشت که انسان، خداوند «اله»اش باشد لذا از پنج شخصیتی که قرآن معرفی می کند فقط یک شخصیتش را انسان می داند. بعضی از انسان ها را فرمود: مثل سنگ هستند «ثم قست قلوبکم من بعد ذلک فهی کالحجاره»[سوره بقره - آیه 74] بعضی ها بدتر از سنگ هستند «أو أشدّ قسوه»؛ قلب شما از سنگ هم سخت تر است و علامت و معیار سختی را تأثیر یاد خدا معرفی می کند.

«و إن منها لما یهبط من خشیه الله»؛[سوره بقره - آیه 74] سنگ ها از خشیت خدا فرو می ریزند ولی دل های شما با شنیدن اسم خدا هیچ تحریکی نمی شود. بعضی ها «اولئک کالأنعام» و بعضی ها «بل هم أضل»اند. مبنا را ذکر و یاد خدا قرار می دهد و می فرماید: «رُبَّ مرکوب خیر من راکب لأنّه اکثر ذکراً منه»؛ چون بعضی از مرکب ها یاد و ذکرشان از خدا بیشتر از بعضی انسان ها و راکب خودشان است و آن ها بهتر از صاحبان خودشان هستند. لذا همه انسان ها را خداوند اهل خسران می داند؛ «إنّ الإنسان لفی خسر إلا الذین آمنوا»؛[سوره عصر - آیات 2 و 3] مگر مؤمن که اهل خسران نیست.

مؤمن دو خصلت ذاتی دارد که ظهورش در آیه 74 سوره بقره و در حدیث نبوی مشاهده می شود. یکی شادی و دیگری آرامش. اگر مؤمن نتواند خودش را با خدا که کمال مطلق است به آرامش برساند اصلاً مؤمن نیست و این دو میزان ایمان افراد است.

«فلله الأسماء الحسنی فادعوه بها»؛[سوره اعراف - آیه 180] خداوند اسماء حسنی دارد بخواهید خدا را با آن اسماء زیبایش.

کسی که توان بیشتری در جذب اسماء دارد و تشبه بیشتری به اسماء پیدا می کند قدرت بیشتری در کمک گرفتن از اسماء دارد و او مؤمن تر است.

مؤمن و انسان به معنای حقیقی یعنی کسی که می تواند از این خدایی که با او ارتباط دارد و او را می بیند چون «هو الظاهر» است و حتی از خود ما هم به ما نزدیک تر است «إنّ الله یحول بین المرء و قلبه»[سوره انفال - آیه 24] کمک بگیرد و با این خدا زندگی کند و شاد باشد.

خداوند مبنا را در نماز که معراج است عبودیت و استعانت آورده چرا که دیدنش و ایمان به او، من را نه جبراً بلکه طوعاً به عبادت و وجودش من را به استعانت می کشاند. پس انسان حقیقی با یاد خدا، عبادت خدا و کمک گرفتن از خدا خیلی عزت دارد.

امام علی علیه السلام فرمودند: «الهی کفی بی عزّاً أن اکون لک عبداً و کفی بی فخراً أن تکون لی ربا»؛[ الخصال , ج 2 , ص 420] این عزت برای من کافی است که من عبد تو هستم و این افتخار برای من بس از این که تو رب من هستی.

معیارها و ملاک های شناخت خودمان: من با چه شاد می شوم و با چه غصه می خورم؟ با چه احساس عزت می کنم و با چه بی آبرویی؟

ما وقتی خودمان را نمی شناسیم و به خدا ایمان نیاوردیم، هرچه خدا به ما بدهد ما نمی بینیم!

ما نماز را تشرف نمی دانیم و تکلیف می دانیم چون خودمان را نمی شناسیم شکرش برایمان زور دارد و چه قدر به سجده شکر تأکید شده است.

در کتاب کافی از امام کاظم  علیه السلام آمده است؛ «إنه لیس لأبدانکم ثمن من الجنه»؛[کافی، ج 1، ص 19، ح 12] خداوند بهشت را پاداش بدن شما قرار داده و بالاتر از بهشت هم پاداش قرار داده است.

«ما لتراب و ربّ الأرباب»؛ یک مشت خاک با حق تعالی

مؤمن یعنی به امنیت رسیده، یعنی با خدا می تواند آرامش بگیرد و شاد شود و می تواند همه قشنگی ها را با خدا بگیرد. پس کسی که خدا برایش عزیزتر است و یاد خدا برایش شیرین تر است، مؤمن تر است.

تعبیر حضرت سیدالشهداء  علیه السلام در دعای عرفه؛ خدایا «أنت الذی ازلت الأغیار عن قلوب احبائک حتی لم یحبوا سواک»؛[مناجات عرفه] تو کسی هستی که غیر خودت را از دل محبین خودت زائل کردی تا این که غیر تو را دوست نداشته باشند. امام حسین (علیه السلام) شیرین کاری خدا را در این می داند «ماذا وجد من فقدک»؛ چه دارد کسی که تو را ندارد؟! «و ما الذی فقد من وجدک»؛ و چه ندارد کسی که تو را دارد؟! اگر این اتفاق بیفتد انسان به شادی و انبساط و آرامش می رسد.

در یکی از ادعیه امام سجاد (علیه السلام) این طور به خداوند عرض می کند: «ما أحسن ما صنعت بی یارب إذ هدیتنی للإسلام»؛ ای خدا تو چه قدر قشنگ با من رفتار کردی که من را به اسلام هدایت کردی.

این که «المؤمن یأکل بشهوه اهله و المنافق یأکل بشهوته»[ الوافی , ج 10 , ص 437] این است که مؤمن با میل خانواده اش می خورد و منافق با میل خودش می خورد و میل خودش را به اعضاء خانواده اش تحمیل می کند.

در ارزیابی ها و در تقسیم عشق، مؤمن موفق است و می داند دلش را کجا باید بدهد. انسان کسی است که هیچ محبوبی غیر از خدا ندارد یعنی «لا اله الا الله» / «لا تدع مع الله الهاً آخر» «لا اله الا هو»؛ با خدا دنبال دیگری نباشید چون الهی نیست جز او. «هو الحق» والسلام. «و انما یدعون من دونه هو الباطل»؛[سوره لقمان - آیه 30] هرچه غیرخداست باطل است.

«لا تجد قوماً یؤمنون بالله و الیوم الآخر»؛[سوره مجادله - آیه 22] تو پیدا نمی کنی قومی را که ایمان بیاورند به معنای واقعی به خدا و روز قیامت که «یوادون من حادالله و رسوله»؛ مودت کسانی را داشته باشند که دشمن خدا و پیغمبرش هستند و باشند «و لو کانوا آبائهم»؛ حتی اگر پدرشان با خدا و رسول کنار نیاید کنار می گذارندش «أو ابنائهم»؛ بچه هایشان ما الآن مشکلی داریم این که بزرگان ما به خاطر بچه هایشان دارند جلوی نظام، انقلاب و رهبری و مصالح مردم می ایستند و می خواهند ویژه خوار شوند.

«أو إخوانهم»؛ چه قدر ویژه خواری داریم؟ «أو عشیرتهم»؛ خاندان بازی. می گوید: مؤمن اصلاً این کار را نمی کند. «اولئک کتب فی قلوبهم الایمان» این ها کسانی هستند که خدا در قلبشان ایمان را نوشته، ایمان این است. «و خالدین فیها رضی الله عنهم و رضوا عنه اولئک حزب الله»؛[سوره مجادله - آیه 22] خدا راضی از این ها و این ها هم از خدا راضی اند. این ها حزب الله حقیقی هستند. «الا ان حزب الله هم المفلحون»؛ این حزب الله حقیقی است که رستگار است.

حزب الله کسی است که عشق خدا به عشق همه چیز در قلبش غلبه دارد. ویژه خواری ندارد نه برای خودش نه برای کسی از اطرافیانش. خدا، دین خدا و قوانین خدا را به خودش ترجیح می دهد.

انسان شنـاسی استاد محمد شجاعی

مطالب مرتبط:ـ
انسان شناسی استاد محمد شجاعی / جلسه 1
انسان شناسی استاد محمد شجاعی / جلسه 5
انسان شناسی استاد محمد شجاعی  / جلسه 15
انسان شناسی استاد محمد شجاعی / جلسه 20
انسان شناسی استاد محمد شجاعی / جلسه 25
انسان شناسی استاد محمد شجاعی / جلسه 30

Share