انسان شناسی / جلسه 29

استاد محمد شجاعی
انسان شناسی
در انسان شناسی و در چهار مرحله انتخاب ها، ارتباطات، افکار و رفتار، ما باید رابطه قدَرها را بشناسیم تا بتوانیم بهترین قضاها را بشناسیم و دریافت کنیم. اگر ما جذب بهترین قدَرها را نداشته باشیم هیچ وقت دریافت بهترین قضاها را نخواهیم داشت.

انسان شناسی :

انسان شناسی استاد محمد شجاعی که بصورت جلسه ای تقدیم علاقه مندان می شود، لازم به ذکر است این جلسات که اکنون در این پست به جلسه 29 خود رسیده، عزیزان می توانند با کلیک بر روی کلمه کلیدی اول در پایین هر پست یعنی ( انسان شناسـی ) به سایر جلسات استاد شجاعی با عنوان  « انسان شناسـی » نیز دسترسی پیدا کنند. برای یافتن سایر جلسات استاد بزرگوار می توانید روی کلمه کلیدی «استاد محمد شجاعی» کلیک کنید تا به همه مباحث مطرح شده از ایشان در این سایت دسترسی پیدا کنید.

انسان شناسی

کمالات انسانی را باید از کمالات غیر انسانی تفکیک کنیم و به این تفکیک و باور نیاز داریم.
دو جهت تفکیک این دو کمال یکی در وقت گذاری، انتخاب ها و برنامه ریزی ها برای خود و دیگران که اگر کمالات شناخته نشوند در انتخاب ها اشتباه می کنیم یعنی چیزهایی را کمال و انسانی می دانیم که کمال و انسانی نیستند و این افراد، وقت خود و دیگران را هدر می دهند و به بد جایگاهی می برند. بنابراین اولین مورد وقت گذاری برنامه ریزی و صرف عمر می باشد.
استاد جزء رحم های سه گانه است. خاصیت رحم این است که انسان را جلو می اندازد. ما حتی اگر استاد بالای سرمان نیست باید قیمت ها دستمان باشد وگرنه خیلی عمر تلف می کنیم و استعدادهایمان شکوفا نمی شود.

همه حقیقت انسان، دل اوست. دارایی حقیقی انسان چیزی به نام قلب است و این قلب هم فقط با یک محتوا انسانی است و با محتواهای دیگر انسانی نیست. پس آن چه که قلب را به سمت محتواهای حقیقی یا قلابی می کشاند، مسئله حُبّ است.

امام (ره) در مورد بچه بسیجی ها فرمودند: یک شبه ره صد ساله را رفتند.
دوم بحث گرایش ها، قلب، بخش دل است. همه حقیقت انسان، دل اوست. دارایی حقیقی انسان چیزی به نام قلب است و این قلب هم فقط با یک محتوا انسانی است و با محتواهای دیگر انسانی نیست. پس آن چه که قلب را به سمت محتواهای حقیقی یا قلابی می کشاند، مسئله حُبّ است. اگر انسان کمالات حقیقی را نشناسد نمی تواند به آن محبت پیدا کند و عاشق کمالات حسی، خیالی، وهمی یا نهایتاً عقلی می شود. اگر سراغ دین هم می آید به عشق این ها می آید و دین وسیله ای برای رسیدن به این نوع کمالات می شود و این خطرناک است.
«إن کان آبائکم و ابنائکم و أخوانکم و أزواجکم و عشیرتکم و اموالکم و تجاره و مساکن أحب إلیکم من الله و رسوله و جهاد فی سبیل الله فتربصوا حتی یأتی الله بأمره والله لا یهدی القوم الفاسقین»؛[سوره توبه - آیه 24] مبنا در انسانیت، محبت است. در آیه 24 سوره توبه، 8 مبنای محبتی نسبت به دنیا و سه مبنا هم نسبت به حق بود. اگر در نظام محبتی ات، خدا، رسول و جهاد فی سبیل الله محبوب تر از این 8 مورد نیست، صریح قرآن است که تو فاسقی.
آیه آخر سوره مجادله: «لا تجد قوماً یؤمنون بالله و الیوم الآخر»؛[سوره مجادله - آیه 22] تو هرگز پیدا نمی کنی قومی را که ایمان به خدا و روز قیامت داشته باشند و نسبت به کسانی که دشمن خدا هستند محبت و مودت داشته باشند حتی اگر پدران و بچه ها و خانواده هایشان باشند. «اولئک حزب الله»؛ حزب خدا این ها هستند. پس مبنا در این که تو چه قدر از حقیقت انسانی برخوردار هستی این است که نظام محبتی ات روی چه محوری دارد می گردد، دلت کجاست و چه چیزی بر دلت حاکم است.
در انسان شناسی و در چهار مرحله انتخاب ها، ارتباطات، افکار و رفتار، ما باید رابطه قدَرها را بشناسیم تا بتوانیم بهترین قضاها را بشناسیم و دریافت کنیم. اگر ما جذب بهترین قدَرها را نداشته باشیم هیچ وقت دریافت بهترین قضاها را نخواهیم داشت.

مبنا در این که تو چه قدر از حقیقت انسانی برخوردار هستی این است که نظام محبتی ات روی چه محوری دارد می گردد، دلت کجاست و چه چیزی بر دلت حاکم است.

قرآن خصوصیت مؤمن را به شادی و آرامش تعریف می کند. درجاتش فرق می کند ولی همه شاد و آرام هستند. اگر چنین نباشد یقیناً مؤمن نیست.
انسان چه نیست؟ جماد، نبات و حیوان نیست. هرچند کمالات این سه را در خود دارد.
کمالات حیوان: شهوت در انواع مختلف، غریزه ها، ازدواج، چند همسری، تک همسری، محبت و عواطف خانوادگی، خدمت به خانواده، هم نوعان و غیرهمنوعان، دفاع از خود و خانواده، زندگی اجتماعی و تشکیل جامعه مدنی، شغل، مقام و...
خصوصیات مثبت حیوانات: وفاداری، امانتداری، نظم پذیری، تربیت پذیری، آداب معاشرت بلدند و یاد می گیرند و بطور خلاصه آن چه در جامعه انسانی از آن به کلاس و پرستیژ تعبیر می کنیم در حیوانات هم هست.
انسان چه هست؟ تعریف حیوان ناطق در مورد انسان غلط است. در بخش حیوانیت که با حیوان مشترک است. در نطق هم که همه حیوانات نطق دارند «و علّمناه منطق الطیر»؛ حتی برخی حیوانات نطق ما را هم دارند مثل طوطی. قرآن برای همه حیوانات، منطق قائل است. مورچه گفت: «یا ایها النمل ...»؛ بدوید و بروید الآن سلیمان و لشکریانش شما را له نکنند «و هم لا یشعرون» آن ها نمی فهمند.
ناطق را گفتند: عاقل یعنی تعقل و تفکر و محاسبه می کند، کشف فرمول و قوانین می کند. این درست نیست چون حیوانات هم فرمول ها و قوانین دارند و این ها را یاد می گیرند. حیله و نقشه دارند. حیوانات همه این درک ها را دارند. جن ها هم به عنوان مدرک کلیات عقل دارند. مؤمن و پیغمبر و کتاب و خدا دارند.

 که در انسان هست و انسان را انسان می کند، کمال و قوه ای در وجود و نفس انسان به نام فوق عقل یا فوق تجرد است که در همه انسان ها بدون استثناء وجود دارد و باعث قدرت تربیت پذیری نامحدود در انسان می شود یعنی می تواند کمالات را به طور نامحدود کسب کند.

هدهد در قرآن وقتی برای حضرت سلیمان علیه السلام گزارش می آورد می گوید: شیطان این ها را فریب داده، خورشید را، غیرخدا را می پرستیدند. خیلی از آدم ها به اندازه هدهد هم نمی فهمند. پیامبر صلوات الله علیه فرمودند: «رُبَّ مرکوب خیر من راکب»؛ چه بسیار مرکوبی که از راکب خودش بهتر است. «لأنّه اکثر ذکراً منه» ذکر او و یاد خدا در او بیشتر است.
خداوند در قرآن می فرماید: سنگ ها از خشیت خدا فرو می ریزند. خشیت فرع بر معرفت است. می شناسند، یاد خدا را می بینند، اسم خدا را می شناسند و می فهمند و ریزش دارند. سنگ متأثر می شود از یاد خدا، آسمان برای امام حسین علیه السلام گریه می کند. حیوانات هم گریه و عزاداری می کنند.
فرشته ها جنسشان عقل است. ما به خاطر عقلمان اشرف مخلوقات نیستیم. همه موجودات کم و بیش مدرک کلیات هستند. کمال انسان از آن جهت که انسان است و هدف خلقت است و تمام این نظام برای او خلق شده نیست؛ «سخّر لکم ما فی السموات و ما فی الارض»؛[سوره جاثیه - آیه 13] همه زمین و آسمان و مخلوقاتش برای انسان خلق شده است.
آن چه که در انسان هست و انسان را انسان می کند، کمال و قوه ای در وجود و نفس انسان به نام فوق عقل یا فوق تجرد است که در همه انسان ها بدون استثناء وجود دارد و باعث قدرت تربیت پذیری نامحدود در انسان می شود یعنی می تواند کمالات را به طور نامحدود کسب کند.
در احادیث قدیم حضرت می فرمودند: اگر شما با من همکاری می کردید، خانه هایتان را از این آب ها روشن می کردم. اما کسی نمی فهمید.
از 27 پایه علم 2 پله اش تا زمان ظهور امام زمان علیه السلام طی می شود و 25 پله اش را ایشان جلو می برد.
به واسطه این قوه است که انسان عاشق کمال مطلق و مطلق کمال است. چرا که بشر به هیچ کمال محدود راضی نیست.
این طلب نامحدود معنا دارد و معنایش را باید از درون خودمان درآوریم و این تا شهود نشود به درد نمی خورد.

مطالب مرتبط:

انسان شناسی / جلسه 1
انسان شناسی / جلسه 10
انسان شناسی / جلسه 15
انسان شناسی / جلسه 20
انسان شناسی / جلسه 21
انسان شناسی / جلسه 22
انسان شناسی / جلسه 23
انسان شناسی / جلسه 24
انسان شناسی / جلسه 25
انسان شناسی / جلسه 26
انسان شناسی / جلسه 27

همه مطالب تحت عنوان انسان شناسی را می توانید در این بخش مرور و مطالعه نمائید: انســـان شنـاســـی

انسان شناسی

منبع: سایت منتظران منجی، از سری بیانات و جلسات انسان شناسی استاد محمد شجاعی

Share