دنیایی که امروز عواطف و مهربانی در آن به سردی گرایش دارد و زندگی در آن سخت است و پول و ثروت در آن حاکم بر همه چیز و معیار خوشبختی و بدبختی است. لذا باید این سردی و سختی را به ملاطفت و مهربانی گرایش دهیم و محبت و عطوفت را نهادینه کنیم.
به دیدار یکدیگر رفتن، سلام و احوالپرسی کردن، معانقه و روبوسی کردن یکی از موثرترین و موفق ترین راهها برای توسعه ی محبت و دوستی میان افراد است. لذا این امور در روایات متعدد مورد تاکید قرار گرفته است.
یک بنّا برای اینکه خانهای را بسازد، باید آجرها را روی هم بچیند تا کل بنای ساختمان، ساخته شود. معمار یا بنّای این خانه، برای اینکه این آجرها، روی همدیگر قرار گرفته و چیدمان آنها از بین نرود در بین آجرها از ملاط، استفاده میکند. این ملاط باعث چسبندگی و انسجام بیشتر بین آجرها شده و از فاصله افتادن و بهم ریختن آنها، جلوگیری می کند.
انسان برای ایجاد مودت و مهربانی بین خود و دیگران باید از تمام فرصتها استفاده کرده تا بتواند این حلقهی انسانیت و برادری را تنگتر و به تبع آن محبت و مودت بشتری با دیگران داشته باشد.
اگر به تمام زوایای دستورات اسلامی بالاخص در حوزهی صله رحم و مهمانی رفتن یا مهمانی دادن، توجه کنیم، به ظرافت و تیزبینی دین اسلام، برای استفاده از تمام فرصتها پی میبریم و بدون تردید در هیچ مکتب اخلاقی همانند اسلام بر محبت و صمیمیت تاکید نشده است.
یکی از آداب بسیار مهم و مورد تاکید در شرع مقدس اسلام مهمانی رفتن و مهمانی دادن است. همهی ما مهمانی رفتن را دوست داریم، کمتر کسی است که مهمانی و دورهمی را دوست نداشته باشد، چون مهمانی و دورهمی، موجبات انس و الفت، میان مهمان و میزبان و تنگتر شدن حلقهی خویشاوندی میشود. از این رو در دین اسلام به مهمانی دادن و دعوت کردن از مهمان بسیار سفارش شده است.
بر همین اساس دو طرف این رفتار اجتماعی، وظایفی را در قبال یکدیگر دارند و میتوان برای این دو طرف این رفتار اجتماعی، آدابی را در نظر گرفت.
بزرگی می گفت: یک روز از بازار عبور می کردم. مردم در حال خرید و فروش بودند. ناگهان فردی را دیدم که زیر آفتاب دست پاچه و غمگین فریاد می زد: «ای مردم! به من رحم کنید... کالایم را بخرید. اگر بخرید سرمایه ام کم شده و اگر نخرید باز از سرمایه ام کم می شود و سرمایه ام از دست می رود و بیچاره می شوم.»
آن مرد، یخ فروشی بود که در روزهای گرم تابستان، مشغول فروش یخ بود و هر لحظه از سرمایه اش کم می شد...
وقتی این داستان را شنیدم، به یاد یک گوهر گرانبهایی که سرمایه ی ماست که هر لحظه در حال ازدست رفتن است افتادم...
گوهر گرانبهایی که امیرالمومنین علی(علیه اسلام) در مورد آن می فرماید:
راحتی، آسایش و آرامش در زندگی را می توان، یکی از گوهرهای گمشده ی زندگی امروز مردم جهان، معرفی کرد.
وقتی از کسی با نگاه مادی، سوال کنیم که آرامش را در چه چیزی می بینی؟
شاید اولین پاسخی که از او توقع می رود، این است که مادیات و پول. در توجیه حرفهای خود نیز اینطور استدلال می کند، پول که باشد، راحتی است، آسایش است، مهربانی است...
بزرگی نقل می کرد، پادشاهی به مکانی وارد شد، همه به احترام پادشاه بپا خواستند، اما در میان جمع، فقیری بود که از جای خود بلند نشد. پادشاه نزد فقیر رفت به او گفت: می دانی من که هستم. فقیر گفت: مگر که هستی؟
پادشاه شروع کرد به توضیح دادن، من پادشاه این ملک و... هستم. فقیر گفت: بعدش چی؟
پادشاه گفت: بعدش هیچی. فقیر گفت: تو می خواهی بعدا هیچی بشوی من الان هیچی هستم. پس فرقی بین من و تونیست.
یکی از نکات برجسته ای که امروزه در میان مردم با رویکرد مادی مشاهده می شود، ارزشمندی رنگ و لعاب و بُعد مادی در زندگی است. متاسفانه دنیا هرچه بشتر به سمت تمدن پیش می رود، عواطف ضعیف تر می شود و حتی انسان مشاهده می کند که برادر و خواهر یا دوبرادر با یکدیگر و حتی پدر و فرزند مدتها بخاطر همین بُعد مادی زندگی و ارزشمند بودن آن در بین آنها مدت زیادی را بایکدیگر قهر بوده و بدین جهت هدیه ی گرانبهای الهی یعنی صله رحم، ترک می شود.
هرساله همه ی کسانی که وسایل نقلیه من جمله ماشین و موتورسیکلت دارند، برای اینکه در صورت بروز حوادث بتوانند خسارات مالی را تامین کنند، وسایل نقلیه ی خود را بیمه می کنند. معنی بیمه آن است که هنگام بروز حوادث و مشکلات، خسارت بر عموم تقسیم شود تا به دوش کشیدن مشکلات آسان گردد. اسلام با توصیه به صله رحم قصد دارد نوعی «بیمه ی فامیلی» درست کند.
اگر صله رحم درست انجام شود، مشکلات خانواده ها در میان تمام فامیل تقسیم می گردد، اگر یک نفر مشکل پیدا کند، بقیه مشکل او را حل می کنند. در حقیقت صله رحم نوعی بیمه ی خانوادگی در برابر مشکلات و معضلات ایجاد می کند.