مقدّمهٴ دوّم: اضافات و پاسخ به سایر شبهه ها

مقدّمهٴ دوّم: اضافات و پاسخ به سایر شبهه ها

 

اشاره

پس از چاپ یکم، خوشبختانه کتاب شریف «غرر الأخبار و درر الآثار فی مناقب أبی الأئمّه الأطهار» برای نخستین بار به اهتمام مکتبه العلامه المجلسی قدّس سرّه و با تحقیق اسماعیل الضیغم ضمن سلسله مصادر بحارالأنوار جلد5، 1427 ه.ق به زیور طبع آراسته شد. در صفحه 298 فصل23 این کتاب چنین آمده است: حتّی أنّهم ذکروا لمّا دخلوا تحت الکساء قال سبحانه و تعالی للملائکه: یا ملائکتی و سکّان سماواتی، ما خلقت سماءً مبنیّه، و لا أرض مدحیّه، و لا قمر یسری، و لا فلک یجری، إلّا لأجل الخمسه الذین تحت الکساء. فقال جبرئیل علیه السّلام: یا إلهی و سیّدی و مولای، و من تحت الکساء؟ فقال جلّ جلاله: فاطمه و أبوها و بعلهاو بنوها. فقال: یا ربّ، أ تأذن لی أن أنزل إلیهم و أبشّرهم و أکون معهم؟ فقال: نعم. فنزل، و قال: السلام علیکم، یا حبیبی یامحمّد! أتأذن لی أن أکون معکم فأکون سادسکم؟ فقال: نعم، قد أذنت لک. فقال: یا حبیبی یا محمّد! ربّک یقرئک السلام و یخصّک بالتحیّه و الإکرام و یقول: و عزّتی و جلالی و علویّ و ارتفاعی، ما خلقت سماء مبنیّه، و لا أرضا مدحیّه، و لا شمسا، و لا قمرا، و لا نجما، و لا جنّه، و لا نارا إلّا لأجلکم.

امّا دربارهٴ شبهه ها، پیش از هر چیز لازم است بدانیم که زیر سؤال بردن، اشکال وارد کردن و ترویج نظریّات پالایش نشده درباره متونی از این قبیل که شیعیان در طول قرون متمادی، در مجالس شکوه مندی، به خواندن آن ملتزم بوده و هستند جز ایجاد تردید در اذهان عموم و فراهم آوردن مستمسک برای دشمنان تشیّع، نتیجهٴ دیگری ندارد. بنابراین باید پیش از هر اقدامی، مباحثی از این دست، در مجامع علمی برّرسی شده و صحیح ترین و مستندترین نظر علمی در میان مردم مطرح شود. امّا اشکالات و پاسخ ها:

الف: گفته شده است: این سلسه سند به لحاظ تاریخی صحیح نیست، چرا که برخی از راویان با راوی پیش از خود هم عصر نبوده اند. بنابراین نمی توانند از راوی قبل از خود روایتی نقل کنند.

پاسخ: صحّت استناد یک حدیث به معصوم، تنها با داشتن سند صحیح محرز نمی شود. مثلاً مقبولهٴ عمر بن حنظله، هرچند سند آن صحیح، معتبر و متواتر نیست، امّا علما و فقها آن را اخذ به قبول نموده و براساس آن فتوا داده اند. محتوای بسیار ارزشمند حدیث شریف کساء نیز بر صحّت صدور آن از ساحت معصوم دلالت دارد.(1)

بنابراین با استناد به قاعدهٴ تسامح در ادلّهٴ سنن، حتّی اگر متنی مانند حدیث کساء، سند صحیح نداشته باشد، عدم ضعف محتوایی بلکه متن بسیار قوی و ارزشمند آن می تواند

1- ر.ک: «التّحقیق حول سند حدیث الکساء» و «فاطمه(س) در آیینه کتاب».

بر صحّت صدور آن از معصوم دلالت کند. گذشته از اینکه این حدیث شریف، از مجرّبات امامیّه بوده و مورد تأیید مراجع شیعه از جمله علماء و آیات سیّد محمّد کاظم یزدی صاحب عروه الوثقی در کتاب «اجوبه المسائل المتفرّقه»، سیّد شهاب الدّین مرعشی نجفی و آیهالله سیّد محمّدرضا موسوی گلپایگانی و آیهالله سیّد محمّد روحانی و... است.(1)

ب: حدیث کساء روایت شده از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دلالت بر وقوع آن و اجتماع خمسه طیّبه در خانهٴ آن حضرت دارد در حالی که احادیث صحیح در این باره بر وقوع این حادثه در خانه امّ سلمه، همسر رسول اللهJ، دلالت دارند. و حدیث کساء در خانه حضرت زهراء(س) اعتبار ندارد.

پاسخ: بزرگانی از پیروان خلفای سقیفه ملعونه، چون احمد

1- ر.ک: حدیث کساء و آثار شگفت.

بن حجر هیثمی شافعی متعصّب افراطی (ت٩٧٤ه) در کتاب محترقه خود «الصّواعق المحرقه» صفحه:١٤٤ چاپ قاهره مصر می نویسد: محبّ الدّین طبری (ت٦٩٤ه) اشاره کرده است که واقعه کسائیّه در خانه امّ سلمه و خانه حضرت فاطمه(س) و... تکرار شده است.

می بینیم که این نقل، در قرن هفتم و از طریق پیروان اصحاب سقیفهٴ ملعونه صورت گرفته و در آن به صراحت اعلام شده است که یکی از مواضع اجتماع خمسهٴ طیّبه، خانه حضرت فاطمه(س) است.

از طریق شیعه نیز سیّد جلیل علیّ بن طاووس(ره) در کتاب شریف «الطّرائف فی معرفه مذاهب الطّوائف» مواردی از اختلاف روایات را آورده و می فرماید: این روایات دلالت بر تکرار این واقعه دارد.

ج: حدیث کساء از حیث محتوایی سستی هایی دارد که بر اهل حدیث مخفی نیست.

پاسخ: این بیان، ادّعایی بیش نبوده و مدرکی ندارد.

د: در حدیث کساء مزبور از حضرت زهراء(س) آمده است که خداوند متعال فرمود: یا ملائکتی! إنّی ما خلقت سماءاً... در حالی که ایشان تنها می توانستند از قول پیامبر(ص) این مطلب را نقل کنند. جز پیامبر کسی نمی تواند چیزی را بدون واسطه از خداوند نقل کند.

پاسخ: دربارهٴ اینکه کسی جز پیامبراکرم(ص)، نتواند کلام خدا را بشنود، دلیل عقلی و نقلی وجود ندارد بلکه قرآن کریم به روشنی اعلام می فرماید که وحی بر کسانی که نبی و رسول نبوده اند نیز صورت گرفته است: «و أوحینا إلی أمّ موسی...»(1) «إذ أوحینا إلی أمّک ما یوحی»(2) و... .

1- (٢٨) سوره القصص: آیه٨.

2- (٢٠) سوره طه(ص): آیه٣٩.

نقل قول مستقیم از خداوند و جبرئیل که در حدیث شریف کساء توسّط حضرت صدّیقهٴ طاهره(س) صورت می گیرد، بیان گر مقام محدّثه بودن ایشان است که با توجّه به نصوص بسیار، برای ایشان ثابت بوده و جای انکار ندارد.

ضمن اینکه نقل قول مستقیم از جانب خداوند توسّط حضرت زهرا(س)، اختصاص به حدیث شریف کساء ندارد: محدّث جلیل القدر محمّد بن الحسن الصفّار که از اجلّهٴ شاگردان امام الحسن الزکیّ العسکریّ(ع) است در کتاب شریف خود «بصائر الدّرجات الکبری» که مجموعه ای بسیار ارزشمند از احادیث اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است به سند خود از ابوبصیر، از امام صادق(ع) نقل می کند که فرمودند:... وَ ما یُدْریهِمْ ما مُصْحَفُ فاطِمَهَ؟! قالَ: مُصْحَفٌ فِیهِ مِثْلُ قُرْآنِکُمْ هذا ثَلاثَ مَرّاتٍ... هُوَ شَیْ ءٌ أَمْلاهَا اللَّهُ وَ أَوْحٰی إِلَیْها(1)...

1- بصائرالدّرجات:١٥١ ب١٤ ح٣ به سندش از ابوبصیر، بحارالأنوار: ٢٦/٣٨ ب١ ح٧٠ از بصائر الدّرجات.

... آنان چه می دانند مصحف فاطمه چیست؟ فرمود: مصحفی است که مانند این قرآن شما در آن است، سه برابر... همانا آن چیزی است که خداوند بر ایشان املا فرمود و وحی نمود... .

و در همان کتاب شریف به سند خود از محمّد بن مسلم از امام باقر یا امام صادق(ع) نقل کرده که فرمودند:... وَ خَلَّفَتْ فاطِمَهُ مُصْحَفاً ما هُوَ قُرْآنٌ، وَ لَکِنَّهُ کَلامٌ مِنْ کَلامِ اللَّهِ أُنْزِلَ عَلَیْها، إِمْلاءُ رَسُولِ اللَّهِ وَ خَطُّ عَلِیٍّ(ع) (1) ... حضرت فاطمه، مصحفی بر جای نهادند که قرآن نیست امّا کلامی از کلام خداوند است که بر ایشان نازل شد، املای رسول الله و دست نوشتهٴ حضرت علی(ع) بود.

1- - بصائرالدّرجات:١٥٥ ب١٤ ح١٤ به سندش از محمّد بن مسلم، بحارالأنوار: ٢٦/٤١ ب١ ح٧٣ از بصائرالدّرجات.

ه: تعریفی که از جانب خداوند در حدیث کساء حضرت زهراء(س)، از پنج تن شده «هُمْ فاطِمَهُ وَ أَبُوها وَ...» نوعی توهین به رسول اللهJ است. و باید اوّل رسول الله و سپس امیرالمؤمنین یا حضرت زهرا و... معرّفی می شدند.

پاسخ: تقدّم در تعریف، همیشه بر اشرف و افضل دلالت نمی کند و اگر این اشکال بر حدیث کساء وارد باشد، می توان بر قرآن کریم نیز اشکال وارد کرد، آنجا که در آیهٴ مباهله می فرماید: «تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُم»(1) . بنابراین معرّفی پنج تن از طریق حضرت زهرا(س)، به دلایل دیگری انجام شده است.

با توجّه به روایاتی که چند مورد از آنها آورده می شود، فرشتگان نسبت به حضرت زهرا(س) آشنایی بیشتری داشتند: انس بن مالک غلام رسول اللهJ از ایشان نقل

1- (٣) سوره آل عمران: آیه٦٢.

می کند که فرمودند:... وَ نُورُ فاطِمَهَ مِنْ نُورِ اللّهِ، وَ فاطِمَهُ أَفْضَلُ مِنَ السَّماوَاتِ وَ الْاَرْضِ،... ثُمَّ إِنَّ اللّهَ خَلَقَ الظُّلْمَهَ بِالْقُدْرَهِ، فَأرْسَلَها فِی سَحائِبِ الْبَصَرِ، فَقالَتِ الْمَلائِکَهُ: سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ، رَبَّنا مُذْ عَرَفْنا هَذِهِ الْاَشْباحَ ما رَأَیْنا سُوءاً، فَبِحُرْمَتِهِمْ إِلّا کَشَفْتَ ما نَزَلَ بِنا، فَهُنالِکَ خَلَقَ اللّهُ تَعالیٰ قَنادِیلَ الرَّحْمَهِ، وَ عَلَّقَها عَلیٰ سُرادِقِ الْعَرْشِ فَقالَتْ: إِلٰهَنا لِمَنْ هٰذِهِ الْفَضِیلَهُ وَ هٰذِهِ الْاَنْوارُ؟ فَقالَ: هَذا نُورُ أَمَتی فاطِمَهَ الزَّهْراءِ، فَلِذٰلِکَ سُمِّیَتْ أَمَتِیَ الزَّهْراءَ، لِاَنَّ السَّماواتِ وَ الْاَرَضِینَ بِنُورِها ظَهَرَتْ وَ هِیَ ابْنَهُ نَبِیِّیّ وَ زَوْجَهُ وَصِیِّیّ وَ حُجَّتِی عَلیٰ خَلْقی أُشْهِدُکُمْ یا مَلائِکَتِی أَنِّی قَدْ جَعَلْتُ ثَوابَ تَسْبِیحِکُمْ وَ تَقْدِیسِکُمْ، لِهٰذِهِ الْمَرْأَهِ وَ شِیعَتِها إِلیٰ یَوْمِ الْقِیامَهِ(1) و نور فاطمه از نور خداست و دخترم فاطمه، از آسمان ها و زمین برتر است... سپس خداوند به قدرت خود تاریکی را آفرید پس فرشتگان گفتند: پروردگار ما منزّه و پاک و مقدّس است. از زمانی که ما این

1- بحارالأنوار:٢٥/١٦ ح٣٠ از کتاب ریاض الجنان.

اشباح (نور خمسه طیّبه اصحاب کسا) را شناختیم، هیچ سختی و بدی ندیده ایم. پس به حرمت آنان آنچه را بر ما نازل شده است از ما برطرف نما (تاریکی را ببر). آن هنگام خداوند چراغ های رحمت را در سراپردهٴ عرش آویزان فرمود. فرشتگان گفتند: بارالها! این فضیلت ها و نورها از آنِ چه کسی است؟ فرمود: این نور کنیز من فاطمه زهراست. زهرا نامیده شد زیرا آسمان ها و زمین ها به نور او ظاهر شدند و همانا او، دختر پیامبرم و همسر وصی و حجّت من بر مخلوقاتم می باشد. ای فرشتگانم! شما را گواه می گیرم، به تحقیق ثواب تسبیح و تقدیس شما را تا روز قیامت، برای این زن و شیعیانش قرار دادم... .

این حدیث در جایی دیگر به سند از انس بن مالک نقل شده و در آن آمده است:... پس خداوند به فرشتگان چنین وحی فرمود: هَذا نُورٌ اخْتَرَعْتُهُ مِنْ نُورِ جَلالِی لِاَمَتِی فاطِمَهَ ابْنَهِ حَبِیبِی، وَ زَوْجَهِ وَلِیِّی، وَ أَخِی نَبِیِّی، وَ أَبِی حُجَجِی عَلیٰ

عِبادِی(1)... این نور، نوری است که آن را از نور جلال و عظمت خود برای کنیز خودم فاطمه، دختر حبیبم و همسر ولیّ و برادر پیامبرم و پدر حجّت هایم بر بندگانم آفریدم... .

و به نقل از سلمان فارسی0 از رسول الله(ص) با اختلاف اندکی آورده شده و در آن آمده است: فَقالَ اللّهُ: وَ عِزَّتِی وَ جَلالِی، لَاَجْعَلَنَّ ثَوَابَ تَسْبیحِکُمْ وَ تَقْدیسِکُمْ إِلَی یَوْمِ الْقِیامَهِ لِمُحِبّی هذِهِ الْمَرْأَهِ وَ أَبِیها وَ بَعْلِها وَ بَنِیها(2) خداوند فرمود: سوگند به عزّت و شکوهم! همانا ثواب تقدیس و تسبیح شما فرشتگان را تا روز قیامت برای دوستان این زن و پدر و شوهر و پسرانش قرار می دهم.

با توجّه به احادیثی از این دست، درمی یابیم که فرشتگان

1- بحارالأنوار:٣٧/٨٢ ب٥٠ ح٥١ از تأویل الآیات:١٤٣ از کتاب مصباح الأنوار.

2- بحارالأنوار:٤٣/١٧ ب٢ ح١٦ از ارشادالقلوب:٢/٤٠٣.

نسبت به حضرت زهرا(س) شناخت بیشتری داشتند و به همین جهت خداوند حضرت زهرا(س) را برای معرّفی خمسه طیّبه، مرکزیّت بخشیده است.

از طرفی، برای درک حقیقت حضرت فاطمه(س) باید به احادیث رسول الله(ص) دربارهٴ آن حضرت و نیز چگونگی رفتار پیامبر نسبت به ایشان، روی آوریم و با دقّت تمام برای فهم آن بکوشیم. پیامبر بارها به ایشان فرمود: فِداکِ أَبُوکِ پدرت به قربان تو باد. یا درباره ایشان می فرمود: فِداها أَبُوها پدرش به فدایش باد. و موارد دیگر. در اینجا نیز تقدّم نام حضرت فاطمه(س) برای بیان مرتبه ای از شرافت و فضیلت آن حضرت است که در احادیث دیگری نیز به آن اشاره شده است:

جناب سیّد حسن میرجهانی(ره) برایم نقل فرمود چنان که در کتاب خود الجنّه العاصمه:١٤٨ نقل نموده است از کتاب «کشف اللّئالی» تألیف عالم جلیل شیخ صالح بن عبدالوّهاب بن العرندس حلّی رضوان الله علیه که از علمای شیعه در قرن نهم هجری است، به سند متّصل خود از جابر بن عبدالله انصاری از رسول الله(ص) از خداوند تعالی نقل می کند که فرمود: یا أَحْمَدُ! لَوْلاکَ لَما خَلَقْتُ الْاَفْلاکَ، وَ لَوْلا عَلِیُّ لَما خَلَقْتُکَ، وَ لَوْلا فاطِمَهُ لَما خَلَقْتُکُما ای احمد! اگر به سبب تو نبود، افلاک را نمی آفریدم و اگر علی نبود، تو را نمی آفریدم و اگر فاطمه نبود، شما دو تن را نمی آفریدم. سپس جابر گفت: هذا من الأسرار الّتی أمرنا رسول الله(ص) بکتمانه إلّا عن أهله این، از جمله اسراری بود که رسول الله(ص) به ما دستور دادند آن را جز از اهلش، پنهان داریم.

و: در پایان حدیث کساء به روایت حضرت زهرا(س) سوگند یاد شده است که اگر در جمعی از شیعیان و علاقه مندان اهل بیت(ع) این حدیث خوانده شود و از این واقعه یادی به میان آید، مشکلات آن ها برطرف شده و خداوند خواسته های آنان را برآورده و مستجاب می گرداند. اگر این حدیث از جانب معصوم نقل شده است، چرا عدّه ای با خواندن حدیث کساء، مشکلاتشان برطرف نمی شود؟

پاسخ: در قرآن کریم می خوانیم «أُدْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُمْ بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را»(1) امّا چنان چه می دانیم بسیاری از دعاهای ما به اجابت نمی رسد. در واقع نفس دعا کردن، توفیقی الهی است که گاه با مستجاب نشدن دعا و در نتیجه تکرار دعا، شامل حال بنده می شود. از طرفی، دانسته های انسان، به دیده ها و شنیده های او خلاصه می شود و چه بسا دعاهایی که اجابت آن به صلاح او نیست امّا او از این امر، آگاهی ندارد امّا خداوند با آگاهی از این امر، این خواسته را با عطایای بیشتر خود در قیامت، اجابت می کند.

1- (٤٠) سوره غافر: آیه٦١.

علاوه بر اینکه، علّت تامّه برای استجابت، تنها دعا کردن نیست و باید سایر شرایط نیز فراهم شود. از جمله اینکه موانع استجابت دعا در میان نباشد که در دعای حضرت خضر(ع) به روایت امیرالمؤمنین(ع) که به «دعای کمیل» مشهور است، به آن اشاره شده است: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتی تَحْبِسُ الدُّعاءَ خدایا برای من گناهانی را مورد بخشش قرار ده که دعا را حبس می کند (از بالا رفتن و استجابت دعا، جلوگیری می کند)».

همچنین در نامهٴ٣١ نهج البلاغه که مولا امیرالمؤمنین(ع) برای سبط اکبر امام حسن مجتبی(ع) مرقوم فرمودند، آمده است:... فَلا یُقَنِّطَنَّکَ إِبْطاءُ إِجابَتِهِ، فَإِنَّ الْعَطیَّهَ عَلیٰ قَدْرِ النِّیَّهِ، وَ رُبَّما أُخِّرَتْ عَنْکَ الْإِجَابَهُ لِیَکُونَ ذٰلِکَ أَعْظَمَ لِاَجْرِ السّائِلِ، وَ أَجْزَلَ لِعَطاءِ الْآمِلِ، وَ رُبَّما سَأَلْتَ الشَّیْ ءَ فَلا تُعْطاهُ (تُؤْتاهُ)، وَ أُوتِیتَ خَیْراً مِنْهُ عاجِلاً أَوْ آجِلاً، أَوْ صُرِفَ عَنْکَ لِما هُوَ خَیْرٌ لَکَ، فَلَرُبَّ أَمْرٍ قَدْ طَلَبْتَهُ فِیهِ هَلاکُ دِینِکَ لَوْ أُوتِیتَهُ، فَلْتَکُنْ مَسْأَلَتُکَ فِیما یَبْقٰی لَکَ جَمالُهُ، وَ یُنْفٰی عَنْکَ وَبالُهُ،... هرگز از به تأخیر افتادن اجابت دعا ناامید نباش، زیرا بخشش الهی به اندازهٴ نیّت است. گاه در اجابت دعا تأخیر می شود تا پاداش درخواست کننده بیشتر و جزای امیدوار کامل تر شود. گاه درخواست می کنی امّا پاسخ داده نمی شود، زیرا (خداوند) بهتر از آنچه که خواستی، به زودی یا در وقت مشخّص به تو خواهد بخشید. گاهی دعا به اجابت نمی رسد زیرا چه بسا خواسته هایی داری که اگر داده شود، مایهٴ نابودی دین تو خواهد شد. پس درخواست تو در آن چیزی باشد که زیبایی آن برای تو باقی باشد و وبال آن از تو نفی گردد،... .

همچنین، مضمون فقرات پایانی حدیث کساء به روایت حضرت زهرا(س)، در احادیث دیگری نیز آمده است که درباره فضیلت مجالس و اجتماع مؤمنین در ذکر معارف و فضائل اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است.

در نتیجه چنان چه بیان شد، متن حدیث شریف کساء به روایت حضرت زهرا(س) با بسیاری از آیات و احادیث هماهنگی کامل داشته و همین، دلالت بر قوّت متن آن دارد.

رمز های نام منابع برای ذکر اختلاف نسخه ها

احقاق الحق ق

الغرر و الدرر غ

عوالم العلوم ع

المنتخب خ

وفاه الزهراءالمقرّم م

یادآور می شویم که اختلاف کلمه ها در نسخه ها و منابع در پاورقی و داخل کروشه آورده شده است. همچنین عبارت های اضافه بر متن مشهور با علامت (+) و عبارت هایی که در متن مشهور بوده ولی در برخی نسخه ها نیامده است، بدین صورت(-) نمایش داده شده است.

متن مقابله شدهٴ حدیث شریف کسای یمانی

بِسَنَدٍ صَحیحٍ عَنْ جابِرِ بْنِ عَبْدِاللهِ الْاَنْصاریِّ رَضِیَ اللهُ عَنْهُ، عَنْ فاطِمَهَ الزَّهْراءِ عَلَیْهَا السَّلامُ بِنْتِ رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ قالَ:

[بِسْمِ اللهِ الرَّحْمانِ الرَّحِیمِ](1)

سَمِعْتُ فاطِمَهَ(2) اَنَّها قالَتْ: دَخَلَ عَلَیَّ اَبی رَسُولُ اللهِ(3) فی بَعْضِ الْاَیّامِ، فَقالَ: السَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَهُ، فَقُلْتُ:(4) عَلَیْکَ السَّلامُ(5) ،

1- «ق».

2- «ق»: + الزَّهْراءِ عَلَیْهَا السَّلامُ بِنْتِ رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ.

3- «ع»: + صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

4- «ق»: + وَ.

5- «ق»: + یا اَبَتاهْ.

قالَ(1) : اِنِّی اَجِدُ(2) فی بَدَنی ضُعْفاً، فَقُلْتُ لَهُ: اُعِیذُکَ بِاللهِ یا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعْفِ، فَقالَ(3) : یا فاطِمَهُ ایتینی بِالْکِساءِ الْیَمانیِّ، فَغَطّینی بِهِ، فَاَتَیْتُهُ بِالْکِساءِ الْیَمانیِّ، فَغَطَّیْتُهُ بِهِ، وَ صِرْتُ اَنْظُرُ اِلَیْهِ، وَ اِذا وَجْهُهُ یَتَلَاْلَؤُ کَاَنَّهُ الْبَدْرُ فی لَیْلَهِ تَمامِهِ وَ کَمالِهِ.

(4)فَما کانَتْ اِلاّ ساعَهً وَ اِذا بِوَلَدِیَ الْحَسَنِ(5) قَدْ اَقْبَلَ وَ قالَ: اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمّاهُ، فَقُلْتُ: وَ عَلَیْکَ السَّلامُ یا قُرَّهَ عَیْنی وَ ثَمَرَهَ فُؤادی، فَقالَ(6) : یا اُمّاهُ، اِنِّی اَشَمُّ عِنْدَکِ رائِحَهً طَیِّبَهً،

1- «ق»: فَقالَ.

2- «ق»: لَاَجِدُ.

3- «خ»: + عَلَیْهِ السَّلامُ.

4- «خ»: + قالَتْ فاطِمَهُ عَلَیْهَا السَّلامُ.

5- «ق»: + عَلَیْهِ السَّلامُ.

6- «ق» ، «ع» ، «م»: + لی.

کَاَنَّها رائِحَهُ جَدّی رَسُولِ اللهِ(1) ، فَقُلْتُ: نَعَمْ(2) ، اِنَّ جَدَّکَ(3) تَحْتَ الْکِساءِ، فَاَقْبَلَ الْحَسَنُ(4) نَحْوَ الْکِساءِ وَ قالَ: السَّلامُ عَلَیْکَ یا جَدّاهُ یا رَسُولَ اللهِ(5) ، اَتَاْذَنُ لی اَنْ اَدْخُلَ مَعَکَ تَحْتَ الْکِساءِ؟ فَقالَ: وَ عَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدی وَ یا صاحِبَ حَوْضی قَدْ اَذِنْتُ لَکَ، فَدَخَلَ مَعَهُ تَحْتَ الْکِساءِ.

فَما کانَتْ اِلّا ساعَهً، وَ اِذا(6) بِوَلَدِیَ الْحُسَیْنِ(7) (8)قَدْ اَقْبَلَ وَ قالَ: السَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمّاهُ، فَقُلْتُ: وَ عَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدی وَ یا قُرَّهَ

1- «ق» ، «ع»: + صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ.

2- «ق»: + یا وَلَدی.

3- «م»: + نائِمٌ.

4- «ق»: + عَلَیْهِ السَّلامُ.

5- «ع»: + صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ.

6- «ق»: فَاِذا.

7- «خ»: + وَ إذا بِوَلَدیَ الّحُسَیْنِ، «م»: بِالْحُسَیْنِ الشَّهید.

8- «ق» ، «ع» ، «خ»: + عَلَیْهِ السَّلامُ.

عَیْنی وَ ثَمَرَهَ فُؤادی، فَقالَ لِی: یا اُمّاهُ، اِنّی اَشَمُّ عِنْدَکِ رائِحَهً طَیِّبَهً، کَاَنَّها رائِحَهُ جَدِّی رَسُولِ الهِک صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ، فَقُلْتُ: نَعَمْ(1) اِنَّ جَدَّکَ وَ اَخاکَ تَحْتَ الْکِساءِ، فَدَنَی الْحُسَیْنُ(2) نَحْوَ الْکِساءِ، وَ قالَ: السَّلامُ عَلَیْکَ یا جَدّاهُ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَنِ اخْتارَهُ اللهُ، اَتَاْذَنُ لی اَنْ اَکُونَ مَعَکُما تَحْتَ(3) الْکِساءِ؟ فَقالَ(4) : وَ عَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدی وَ یا شافِعَ اُمَّتی، قَدْ اَذِنْتُ لَکَ. فَدَخَلَ مَعَهُما تَحْتَ الْکِساءِ.

1- «ق» ، «ع» ، «م»: یا بُنَیَّ.

2- «ق»: + عَلَیْهِ السَّلامُ، «م»: + مِنْهُ.

3- «م»: + هٰذا.

4- «ع»: + صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ، «م»: + لَهُ.

فَاَقْبَلَ(1) عِنْدَ ذٰلِکَ اَبُوالْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ اَبی طالِبٍ(2) وَ قالَ: اَلسَّلامُ عَلَیْکِ(3) یا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ(4) ، فَقُلْتُ: وَ عَلَیْکَ السَّلامُ یا اَبَاالْحَسَنِ وَ یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ، فَقالَ: یا فاطِمَهُ! اِنّی اَشَمُّ عِنْدَکِ رائِحَهً طَیِّبَهً، کَاَنَّها رائِحَهُ اَخی وَ ابْنِ عَمّی رَسُولِ اللهِ، فَقُلْتُ: نَعَمْ ها هُوَ مَعَ وَلَدَیْکَ تَحْتَ الْکِساءِ، فَاَقْبَلَ(5) عَلِیٌّ(6) نَحْوَ الْکِساءِ وَ قالَ: اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللهِ، اَتَاْذَنُ لی اَنْ اَکُونَ(7) مَعَکُمْ تَحْتَ

1- «م»: ثُمَّ اَقْبَلَ.

2- «ع»: + عَلَیْهِ السَّلامُ.

3- «ق»: + یا فاطِمَهُ عَلَیْهَا السَّلامُ.

4- «ق»، «ع»: + صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ.

5- «م»: + نَحْوَهُ.

6- «ع»: + عَلَیْهِ السَّلامُ.

7- «م»: اَدْخُلَ.

الْکِساءِ؟ قالَ لَهُ(1): وَ عَلَیْکَ السَّلامُ یا اَخی وَ یا وَصِیّی وَ خَلیفَتِی وَ صاحِبَ لِوائی(2) ، قَدْ اَذِنْتُ لَکَ؛ فَدَخَلَ عَلِیٌّ(3) تَحْتَ الْکِساءِ.

ثُمَّ اَتَیْتُ نَحْوَ الْکِساءِ وَ قُلْتُ: السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ اللهِ(4) اَتَاْذَنُ لی اَن اَکُونَ مَعَکُمْ تَحْتَ الْکِساءِ؟ قالَ:(5) وَ عَلَیْکِ السَّلامُ یا بِنْتی وَ یا بِضْعَتی، قَدْ اَذِنْتُ لَکِ، فَدَخَلْتُ(6) تَحْتَ الْکِساءِ.

1- «م»: + نَعَمْ.

2- «ق»: + فِی الْمَحْشَرِ نَعَمْ.

3- «ع»: + عَلَیْهِ السَّلامُ، م: + مَعَهُمْ .

4- «ق»، «ع»: + صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ.

5- «ق»: + لی، «م»: + نَعَمْ.

6- «ق»: + مَعَهُمْ.

فَلَمَّا اکْتَمَلْنا(1) جَمیعاً تَحْتَ الْکِساءِ، اَخَذَ اَبِی رَسُولُ اللهِ بِطَرَفَیِ الْکِساءِ، وَ اَوْمَیءَ بِیَدِهِ الْیُمْنٰی اِلَی السَّماءِ وَ قالَ: اَللّهُمَّ اِنَّ هٰؤُلاءِ اَهْلُ بَیْتی وَ خاصَّتی وَحامَّتی لَحْمُهُمْ لَحْمی وَ دَمُهُمْ دَمی، یُؤْلِمُنی ما یُؤْلِمُهُمْ، وَ یَحْزُنُنی ما یَحْزُنُهُمْ، اَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَهُمْ، وَ سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَهُمْ، وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عاداهُمْ، وَ مُحِبٌّ لِمَنْ اَحَبَّهُمْ، اِنَّهُمْ مِنّی وَ اَنَا مِنْهُمْ، فَاجْعَلْ صَلَواتِکَ وَ بَرَ کاتِکَ وَ رَحْمَتَکَ وَ غُفْرانَکَ وَ رِضْوانَکَ عَلَیَّ وَ عَلَیْهِمْ، وَ اَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُم تَطْهیراً.

فَقالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ: یا مَلائِکَتی وَ یا سُکّانَ سَماواتی! اِنّی ما خَلَقْتُ سَماءً مَبْنیَّهً، وَ لا اَرْضاً مَدْحیَّهً، وَ لا قَمَراً مُنیراً، وَ لا شَمْساً مُضیئَهً،(2) وَ لا فَلَکاً یَدُورُ، وَ لا بَحْراً یَجْری، وَ لا فُلْکاً

1- «ق»: + وَ اجْتَمَعْنا.

2- «غ»: وَ لا فُلْکاً تَجْری إلَّا لِاَجْلِ الْخَمْسَهِ الَّذینَ تَحْتَ الْکِساءِ.

یَسْری(1) ، اِلاّ فی مَحَبَّهِ هٰؤُلاءِ الْخَمْسَهِ الَّذینَ هُمْ تَحْتَ الْکِساءِ.

فَقالَ الْاَمینُ جَبْرائیلُ: یا رَبِّ(2) ! وَ مَنْ تَحْتَ الْکِساءِ؟ فَقالَ(3) عَزَّوَجَلَّ(4) : هُمْ اَهْلُ بَیْتِ النُّبُوَّهِ، وَ مَعْدِنُ الرِّسالَهِ(5)، هُمْ فاطِمَهُ وَ اَبُوها وَ بَعْلُها وَ بَنُوها.

فَقالَ جَبْرائیلُ: یا رَبِّ اَتَاْذَنُ لی(6) اَنْ اَهْبِطَ اِلَی الْاَرْضِ(7)، لِاَکُونَ مَعَهُمْ سادِساً؟ فَقالَ اللهُ(8) : نَعَمْ(9) قَدْ اَذِنْتُ لَکَ.

1- «ق» ، «ع»: تَسْری.

2- «غ»: فَقالَ جَبْرَئیلُ عَلَیْهِ السَّلامُ یا اِلٰهی وَ سَیِّدی وَ مَوْلایَ.

3- «ق»، «غ»، «م»: + اللهُ.

4- غ»: جَلَّ جَلالُهُ، «م»: سُبْحانَهُ وَ تَعالٰی.

5- «ق» ، «ع» ، «م»: + وَ.

6- «م»: یا رَبِّ.

7- «غ»: اَنْزِلَ اِلَیْهِمْ وَ اُبَشِّرَهُمْ.

8- «ق»: + عَزَّوَجَلَّ.

9- «م»: فَاِذَا النِّداءُ.

فَهَبَطَ الْاَمینُ جَبْرائِیلُ وَ قالَ(1) : السَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللهِ(2) اَلْعَلِیُّ الْاَعْلیٰ یُقْرِئُکَ السَّلامُ، وَ یَخُصُّکَ بِالتَّحیَّهِ وَ الْاِکْرامِ، وَ یَقُولُ لَکَ: وَ عِزَّتی وَ جَلالی! اِنِّی ما خَلَقْتُ سَماءً مَبْنِیَّهً، وَ لا اَرْضاً مَدْحِیَّهً، وَ لا قَمَراً مُنیراً(3) ، وَ لا شَمْساً مُضیئَهً، وَ لا فَلَکاً یَدُورُ، وَ لا بَحْراً یَجْری، وَ لا فُلْکاً یَسْری(4) ، اِلَّا لِاَجْلِکُمْ وَ مَحَبَّتِکُمْ، وَ قَدْ اَذِنَ لی اَنْ اَدْخُلَ مَعَکُمْ(5) ، فَهَلْ تَاْذَنُ لی(6)

1- «ق»: + لِاَبی.

2- «ق»، «ع»: + صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ، «غ»: السَّلامُ عَلَیْکُمْ یاحَبیبی یا مُحَمَّدُ! رَبُّکَ.

3- «غ»: + وَ لا جَنَّهً وَ لا ناراً.

4- «ق»، «ع»: تَسْری.

5- «م»: + تَحْتَ هٰذَا الْکِساءِ.

6- «م»، «ق»: + اَنْتَ.

یا رَسُولَ الهَِ؟ فَقالَ(1) رَسُولُ اللهِ: وَ عَلَیْکَ السَّلامُ یا اَمینَ وَحْیِ اللهِ اِنَّهُ نَعَمْ، قَدْ اَذِنْتُ لَکَ، فَدَخَلَ جَبْرائیلُ مَعَنا تَحْتَ الْکِساءِ .(2)

فَقالَ(3) لِاَبِی: اِنَّ اللهَ(4) قَدْ اَوْحیٰ اِلَیْکُمْ یَقُولُ: P اِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً O.(5)

فَقالَ(6) عَلِیٌّ لِاَبی: یا رَسُولَ اللهِ! اَخْبِرْنی ما لِجُلُوسِنا هٰذا تَحْتَ الْکِساءِ مِنَ الْفَضْلِ عِنْدَ اللهِ؟ فَقالَ النَّبِیُّ(7) : وَ الَّذی بَعَثَنی بِالْحَقِّ

1- «ق»: + اَبی.

2- «م»: مَعَهُمْ وَ قالَ لَهُمْ.

3- «ق»: + جَبْرَئیلُ عَلَیْهِ السَّلامُ.

4- «م»، «ع»: + عَزَّوَجَلَّ.

5- (٣٣) سوره الأحزاب: آیه34.

6- «م»: + اَمیرُالْمُؤْمِنینَ عَلیُّ ابْنُ اَبی طالِبٍ.

7- «م»، «ق»، «ع»: + صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ.

نَبِیّاً، وَ اصْطَفانی بِالرِّسالَهِ نَجِیّاً! ما ذُ کِرَ خَبَرُنا هٰذا فی مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الْاَرْضِ، وَ فیهِ جَمْعٌ مِنْ شیعَتِنا وَ مُحِبّینا اِلّا وَ نَزَلَتْ عَلَیْهِمُ الرَّحْمَهُ، وَ حَفَّتْ بِهِمُ الْمَلائِکَهُ، وَ اسْتَغْفَرَتْ لَهُمْ اِلیٰ اَنْ یَتَفَرَّقُوا، فَقالَ عَلِیٌّ(1) : اِذاً وَ اللهِ فُزْنا وَ فازَ(2) شیعَتُنا وَ رَبِّ الْکَعْبَهِ.

فَقالَ(3) النَّبیُّ ثانِیاً(4) : یا عَلِیُّ ! وَ الَّذی بَعَثَنی بِالْحَقِّ نَبیّاً، وَ اصْطَفانی بِالرِّسالَهِ نَجیّاً، ما ذُ کِرَ خَبَرُنا هذا فی مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الْاَرْضِ، وَ فیهِ جَمْعٌ مِنْ شیعَتِنا وَ مُحِبّینا، وَ فیهِمْ

1- «م»: + عَلَیْهِ السَّلامُ.

2- «م»: فازَتْ.

3- «ق»، «ع»: اَبی.

4- «م»: فَقالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ.

مَهْمُومٌ اِلّا وَ فَرَّجَ اللهِ هَمَّهُ، وَ لا مَغْمُومٌ اِلّا وَ کَشَفَ اللهُ غَمَّهُ، وَ لا طالِبُ حاجَهٍ اِلّا وَ قَضَی اللهُ حاجَتَهُ.

فَقالَ عَلِیٌّ :(1) اِذاً وَ اللهِ فُزْنا وَ سُعِدْنا وَ کَذٰلِکَ شیعَتُنا، فازُوا وَ سُعِدُوا فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ وَ رَبِّ(2) الْکَعْبَهِ.

1- «م»: + عَلَیْهِ السَّلامُ.

2- «ق»، «ع»: بِرَبِّ.

ص:70

ص:71

(٠٠١)

ص:72

(٠٠٢)

ص:73

(٠٠٣)

ص:74

(٠٠٤)

ص:75

(٠٠٥)

ص:76

(٠٠٦)

ص:77

(٠٠٧)

ص:78

(٠٠٨)

ص:79

(٠٠٩)

ص:80

(٠٠١٠)

ص:81

(٠٠١١)

ص:82

(٠٠١٢)

ص:83

(٠٠١٣)

آداب و ثواب

ص:84

ص:85

برای خواندن حدیث شریف کسا، طهارت لازم نیست؛ ولی برای نتیجه گیری بهتر، خوب است با طهارت ظاهر و باطن، توجّه و حضور قلبی، رو به قبله و با ایمان و اعتقاد به استجابت دعا، خوانده شود.

خواندن حدیث شریف کسا دارای ثواب و اجر معنوی بسیار می باشد که به برخی از آنها اشاره می شود:

فرودآمدن رحمت الهی، زیرا از مجالس احیای امر اهل بیت(ع) و ذکر فضائل آنان است، گرد آمدن فرشتگان در آن مجلس و درخواست آمرزش فرشتگان از خداوند برای خوانندگان دعا تا هنگامی که دعا تمام شود، برطرف شدن غم و اندوه و پریشانی از خوانندگان این حدیث شریف، برآورده شدن حاجت های خوانندهٴ این دعا از جانب خدای تعالی و رستگاری دنیا و آخرت.

توصیه و خاتمه

بر مؤمنان و موالیان حضرات معصومین صلوات الله علیهم اجمعین است که به وسیلهٴ انس با مجالس توسّل و ذکر فضائل و مناقب ائمّه اطهار(ع) و توسّلات وارد شده از جانب آنها، ارتباط خود را با آن حضرات، هرچه بیشتر نموده و مانند مجالس دعاهای ندبه، توسّل و کمیل و زیارت های عاشوراء، آل یاسین و جامعهٴ کبیره که بحمدالله تعالی در مساجد و حسینیه ها و خانه ها از رونق خوبی برخوردار است، جلسه هایی تشکیل داده و این حدیث شریف را زمزمه نموده و از درگاه خداوند متعال رفع گرفتاری ها، به ویژه درخواست تعجیل فرج اعلی حضرت آیه الله العظمی، ولیّ الله الأعظم و صاحب الأمر، الحجّه بن الحسن المهدیّ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف و شفا و بهبودی عاجل بیماران را درخواست نمایند.

امید است مؤمنان و خوانندگان محترم، این کمترین شیفتهٴ

خاندان عصمت و طهارت(ع) را از دعای خیر فراموش نکنند.

اللّهمّ بحقّ فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

و السّرّ المستودع فیها، عجّل لولیّک الفرج و العافیه و النّصر.

تمام شد در سحرگاه جمعه23 شعبان المعظّم 1417 ه

و الحمدلله ربّ العالمین.

حیدرحسین التربتی الکربلائی

امام حسن زکی عسکری علیه السلام فرمودند:

ما امامان حجت های خدا بر آفریدگان او هستیم وجد ما حضرت فاطمه حجت خدا بر ماست

طیب البیان فی التفسیر القرآن ج12 ص 225

Share