سلوک اجتماعی - استاد یزدان پناه (قسمت ۲۴)
سلوک اجتماعی - استاد یزدان پناه (قسمت ۲۴)
در این بخش، بیست و چهارمین قسمت از سلسله پادکست «سلوک اجتماعی» برگرفته از مباحث آیت الله سید یدالله یزدان پناه را به مدت 47 دقیقه با سالکان طریق حق به اشتراک می گذاریم.
◈▬▬▬▬▬◈▬▬▬▬▬◈▬▬▬▬▬▬◈▬▬▬▬▬▬◈
گزیده جلسه | سلوک اجتماعی - جلسه بیست و چهارم
الف. تعریف و ماهیت سلوک
• سلوک عبارت است از یک نوع زیست مؤمنانه موحدانه.
• ممکن است زیست ایمانی وجود داشته باشد، اما لزوماً به زیست توحیدی منجر نشود.
• سلوک یعنی از ظاهر به سمت باطن رفتن و به سمت حضرت حق رفتن.
• در سلوک، دغدغه اصلی خدا، رضوان الهی و خوشنودی خدا است، بیش از دغدغه رسیدن به بهشت.
• عبادت احرار (آزادگان) از نوع "حباً له" (به خاطر عشق به خدا) است.
• سلوک یک نوع سیرورت وجودی انسان است؛ یعنی انسان دم به دم خود را از سطح ظاهر به سمت باطن میکشاند و قد و قامت معنوی و روحی خود را بسط میدهد.
• سلوک اجتماعی با همان دغدغههای توحیدی و منطق سلوک انجام میشود، اما با هویت اجتماعی.
• دین راه اصلی سلوک را در بستر اجتماع قرار داده است و سلوک اجتماعی در عین سیر باطن، اتفاقاً میسازد و راه دستیابی به سلوک معنوی ناب است.
ب. مبانی سلوک اجتماعی (بنیادها)
شش بنیاد برای سلوک اجتماعی مطرح شده است که شامل سه مبنای عملی (در حیطه عمل) و سه مبنای نظری (در حیطه نظر) هستند.
۱. سه مبنا در حیطه عمل:
1. توحیدی بودن تشریعات دنیایی: هر عملی که شارع مقدس به آن دستور میدهد، حتی دنیاییترین و اجتماعیترین تشریعاتش، مشمون از توحید است. این نشان میدهد که میتوان هم دنیا را آباد کرد و هم توحید را.
2. هویت بندگی ناب: اساس دعوت دین در عمل، بندگی است ("وَ أَنِ اعْبُدُونی هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ"). بندگی ناب همان سلوک است، زیرا دغدغه اصلی آن عشق به خداست.
3. اهمیت روح عمل: هویت هر عمل (چه فردی و چه اجتماعی) به روح عمل و منطق پشت صحنه آن بستگی دارد. اگر دغدغه خدا در آن عمل باشد، هویت عمل توحیدی میشود. این مبنا اثبات میکند که میتوان کار اجتماعی انجام داد و در عین حال، سلوک معنوی و دغدغه خدا را نیز داشت.
۲. سه مبنا در حیطه نظر (که شامل مبانی هستیشناسانه، انسانشناسانه و مورد پنجم و ششم):
مبنای هستیشناسانه (توحید سهگانه):
• توحید ذاتی: هر جا را که نگاه کنید، جلوه خداست ("فَأَيۡنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجۡهُ ٱللَّهِ"). این اصل بیان میکند که انسان در صحنه اجتماع نیز میتواند با خدا باشد و با او ارتباط داشته باشد.
• توحید اسمائی: عالم پر از اسماء الله است ("و بِاسمائکَ الَّتی مَلَاَت أَرکانَ کلَّ شیء"). در تمام صحنهها، چه جنگ، چه سختی، چه نعمت و چه در اجتماع، با اسماء الله روبرو هستیم و میتوان بهترین مسائل اسماء الله (مانند رحمت) را در صحنه اجتماع فهمید.
• توحید افعالی: در هر جا باید دست خدا را دید ("ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللّهَ رَمى"). این اصل در اعتلای جامعه، سقوط جامعه و پستی بلندیهای آن نیز صدق میکند. نتیجه این مبنا این است که جامعه مهمترین صحنه معامله با خدا و دیدن خداست.
مبنای انسانشناسانه (توجه به دنیا):
• بدن مرتبه نازله روح است: بدن صرفاً یک لانه نیست، بلکه مرتبه نازله شأن روح انسان است.
• این مبنا لزوم رسیدگی به بدن (قوت، لباس، مسکن، معیشت) و در نتیجه به رسمیت شناختن دنیا و صحنه اجتماع را نتیجه میدهد.
• توجه به دنیا باید با هدف "توشه برگرفتن" باشد؛ یعنی زمین را آباد کنیم ولی در عین حال آسمانمان آباد شود.
مبنای ششم (هویت جمعی انسان):
• انسان مدنی بالطبع است: انسان نیازهای فراوانی دارد که برطرف کردن همه آنها توسط یک فرد ممکن نیست؛ لذا مجبور است زندگی اجتماعی داشته باشد (اجبار از سر نیاز).
• جامعه راه کمال است: انسان اگر بخواهد به کمال برسد (در علم، جود و...) راهش حرکت اجتماعی است، نه فقط به خاطر رفع نیاز. (مانند زبان که یک پدیده اجتماعی مؤثر در کمال است).
• هویت واقعی جامعه: انسانها در تعاملات خود، معنی مشترک و ساخت عینی مشترک (فرهنگ و نهادها) پیدا میکنند و جامعه به عنوان یک هویت واقعی پدید میآید.
• لزوم مسئولیت اجتماعی: به دلیل هویت جمعی و ضرورت تعامل، انسان میبایست مسئولیت اجتماعی بپذیرد و در صحنه اجتماع حضور فعال داشته باشد.
• تکلیف دینی: اندیشه دینی اصلاح اجتماعی را مرکز ثقل وظایف میداند.
• احادیث و آیات مرتبط این وظیفه را تأکید میکنند:
◦ "کلکمْ راعٍ وَ کلکمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِیتِهِ": همه مؤمنین متولی جامعه، مدیر و مسئول هستند و باید پاسخگو باشند (پاسخگویی الهی).
◦ "وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ": مؤمنین نسبت به هم ولایت، تدبیر و مسئولیت دارند و باید به تدبیر و اصلاح یکدیگر بپردازند.
ج. نتیجهگیری در باب وظیفه سلوکی
• کسی که میخواهد بندگی کند، چارهای جز اصلاح اجتماعی، اقدام اجتماعی و کنشگری اجتماعی ندارد.
د. تذکر پایانی
• مناسبت وفات حضرت عبدالعظیم حسنی و شهادت حضرت حمزه تسلیت گفته شد.
• توصیه میشود که مردم تهران با حضرت عبدالعظیم حسنی نسبت پیدا کنند (برنامههای ماهانه یا هفتگی برای زیارت).
• زیارت ایشان در روایات زیارت اباعبدالله الحسین علیه السلام شمرده شده است.
• این ارتباط برقرار کردن (که خود یک برساخت اجتماعی است) تهران را مورد عنایت اباعبدالله علیه السلام قرار میدهد و سبب بیمه شدن کل تهران است.
◈▬▬▬▬▬◈▬▬▬▬▬◈▬▬▬▬▬▬◈▬▬▬▬▬▬◈
افزودن دیدگاه جدید