سلوک اجتماعی - استاد یزدان پناه (قسمت ۲۶)
سلوک اجتماعی - استاد یزدان پناه (قسمت ۲۶)
در این بخش، بیست و ششمین قسمت از سلسله پادکست «سلوک اجتماعی» برگرفته از مباحث آیت الله سید یدالله یزدان پناه را به مدت 42 دقیقه با سالکان طریق حق به اشتراک می گذاریم.
◈▬▬▬▬▬◈▬▬▬▬▬◈▬▬▬▬▬▬◈▬▬▬▬▬▬◈
گزیده جلسه | سلوک اجتماعی - جلسه بیست و ششم
۱. تعریف سلوک (زیست مؤمنانه)
• سلوک به طور خلاصه عبارت است از زیست مؤمنانه موحدانه.
• دغدغه داشتن خدا و خوشنودی خدا.
• پیاده کردن مرحله «تیز ایمانی» (ایمان واقعی) و با خدا زیستن در تمام مراحل زندگی.
• اصول سلوک عبارت است از خواهان خدا بودن، جلب عنایت خدا و رسیدن به حقیقت توحید و عشقبازی با خدا.
• سلوک یعنی رفتن به سمت عمق و باطن و سیر درونی کردن به سوی خدا.
۲. امکانپذیری و ماهیت سلوک اجتماعی
• دین تأیید میکند که سلوک و اقدام اجتماعی قابل جمع شدن هستند.
• راه شریعت ختمی (اسلام) در حقیقت راه اقدام اجتماعی سلوکی است.
• سلوک باید در صحنه اجتماع باشد و نه دوری گزیدن از اجتماع.
• رمز اصلی تحقق نوع عالی سلوک (در بالاترین سطح) در صحنه اجتماع صورت میگیرد.
• سلوک اجتماعی به معنای نفی کامل مراحل باطنی، درونی و خلوت نیست.
۳. مبانی ششگانه سلوک اجتماعی
آیتالله یزدانپناه شش مبنا (سه مبنا در مرحله عمل و سه مبنا در مرحله نظر) را برای سلوک اجتماعی بیان میکنند:
الف) مبانی در مرحله عمل:
1. توحید در ساماندهی دنیا: دستورات دین برای سامان دادن دنیا و اجتماع، به گونهای تنظیم شده که از دل آنها توحید دربیاید و مشحون از توحید باشند.
2. بندگی بدون محدودیت ساحتی: اساس دستور دین در عمل، بندگی کردن خداست (إِنْ عَبَدُونِذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ) که این بندگی، همان سلوک ناب اصلی است. بندگی تک ساحتی نیست؛ باید بنده در خانه و همچنین در صحنه جامعه بود.
3. روح عمل (هویت عمل): هویت عمل ما را روح عمل مشخص میکند.
◦ حتی خداییترین اعمال (مانند نماز) میتواند برای غیر خدا (مثلاً برای بهشت) بسته شود.
◦ دنیاییترین صحنهها (مانند کسب و کار و معاش) را نیز میتوان به صورت خدایی بست.
◦ اگر روح عمل تمام اعمال ما (اجتماعی یا فردی) الهی باشد، آن عمل سلوک است.
ب) مبانی در مرحله نظر (فلسفی و عرفانی):
4. مبنای هستیشناسانه (توحید افعالی): درک توحید ذاتی، صفاتی و افعالی به این معناست که تمام صحنهها، صحنه معامله با خداست.
◦ در همه جا (جامعه، خانه، پستو) جلوه خدا، اسماءالله و دست خدا وجود دارد.
5. مبنای انسانشناسانه (نسبت بدن و روح): بدن انسان مرتبه نازله روح است و برای سلوک و توشهگیری، باید به این مرکب (بدن) توجه کرد.
◦ توجه به لوازم بدن (معاش، مسکن، پوشش) نیازمند ارتباط اجتماعی است و انسان را به اجتماع میکشاند.
6. هویت جمعی انسان: انسان دارای هویت جمعی و اجتماعی است (مدنی بالطبع).
◦ فطرت انسان (طبق نظر علامه طباطبایی) بر جامعه زیستن مفتور است.
◦ قرآن و دعوت همه انبیاء (مانند انْ عَبْدُواللَّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ) اجتماعی بوده و مرکز ثقل پیام آنها اجتماعی است.
۴. هویت جمعی و کتاب اعمال اجتماعی
• بر اساس دیدگاه قرآنی (که علامه طباطبایی و شهید مطهری آن را تبیین کردهاند)، وقتی انسانها به صورت اجتماعی زندگی میکنند، یک هویت جدید (هویت اجتماعی) با یک روح واحد پدید میآید.
• جامعه علاوه بر افراد، برای خودش یک کتاب اعمال (کتاب اجتماعی) دارد.
• در قیامت، هر امتی (مجموعه افرادی با هویت واحد) به زانو درآمده (كُلَّ أُمَّةٍ جاثِيَةً) و به سوی کتاب اعمالش خوانده میشود (تدعوا إلی کتابها).
• خداوند به عمل اجتماعی و با هویت واحد جمعی جزا میدهد (الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ).
• رضایت اجتماعی: گاهی رفتار یک فرد (مانند پی کردن شتر صالح توسط یک نفر) عمل همه جامعه محسوب میشود و عذاب بر همه نازل میگردد، زیرا همگی رضایت دادهاند (میل اجتماعی وجود داشته است).
• عجل (عمر) اجتماعی: هر امتی دارای اجل مشخص (عمر اجتماعی) است (لِّکُلِّ أُمَّهٍ أَجَلٌ) که نشاندهنده حیات، سعادت و شقاوت اجتماعی ورای حیات فردی است.
• من اجتماعی: فرد در جامعه، یک معنی جدید پیدا میکند که شهید مطهری به آن «من اجتماعی» اشاره میکند.
• انتخاب بندگی: این روح جمعی پدید آمده (فرهنگ عمومی و ساخت عینی)، یا بندگی خدا میکند یا بندگی شیطان و طاغوت. اگر فرد به صحنه اجتماع ورود نکند، یا جزو طاغوت میشود یا جزو حکومت الله.
• تغییر نعمت: خداوند نعمتهایی را که به قومی داده است، از آنها نمیگیرد مگر اینکه خودشان وضعیتشان را تغییر دهند (إِنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَی قَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ). این تغییر شامل تغییر فرهنگ، منطق، ارزشها و هنجارهای اجتماعی است.
۵. اهمیت اقدام اجتماعی در سلوک
• سلوک بدون اقدام اجتماعی معنای جدی ندارد.
• شریعت نمیپذیرد که مؤمن بگوید به اجتماع ورود نمیکنم ولی سلوک میکنم؛ مؤمن باید در صحنه اجتماع حضور فعال طالب جهت الهی داشته باشد.
• خداوند گاهی فردی را که در دل شب نجوا میکند، اما امر به معروف نمیکند، مؤاخذه میکند و دعای امتی که اهل امر به معروف نباشد را نمیپذیرد.
• این منطق، مؤمن را پر از انرژی نسبت به خیرخواهی، اصلاح جامعه، دغدغههای توحیدی، عدالتخواهی و فضیلت میکند.
• این دیدگاه را میتوان در تعبیر امام خمینی (ره) از «عارفان مبارزهجو» مشاهده کرد.
۶. فرصتهای ویژه (ذوالقعده و ذیالحجه)
• بر اساس حدیث رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم، در روزگار، نسیمهایی از فرصتهای ویژه الهی (فُرَص) میوزد که باید خود را در معرض آنها قرار داد.
• ماه ذوالقعده به همراه دهه اول ذیالحجه (موسوم به اربعین کلیمی) ایام تجرد و فرصتی ویژه هستند.
• توصیه میشود در این ایام، ترک یک خلافت یا انجام یک کار خیر کوچک (مانند ۵ یا ۱۰ صلوات در روز) را برای خود برنامهریزی کرد.
◈▬▬▬▬▬◈▬▬▬▬▬◈▬▬▬▬▬▬◈▬▬▬▬▬▬◈
افزودن دیدگاه جدید