درس (25): نشانه های ظهور (3)

درس (25): نشانه های ظهور (3)

اشاره

انواع نشانه های ظهور

نشانه های ظهور، گوناگون است و بر شمردن همه این اقسام، نه چندان مفید است و نه لازم؛ چه آن که بسیاری از آن ها، نشانه های قطعی ظهور نمی باشد. افزون بر این، از نگاه سند و محتوا نیز دارای اشکال است و درستی و نادرستی آن ها، خیلی روشن نیست؛ از این رو در تقسیم نشانه ها فقط به موارد ذیل بسنده می کنیم:

نشانه های حتمی و غیر حتمی

   میان نشانه های ظهور، شماری از آن ها، علایم حتمی ظهور دانسته شده اند. منظور از نشانه های حتمی مقابل نشانه های غیر حتمی آن است که پدیدار شدن آن ها  بدون هیچ قید و شرطی الزامی خواهد بود؛ به گونه ای که تا آن ها واقع نشود، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ظهور و قیام نخواهد کرد.

   از روایاتی که در میان آن ها روایات صحیح نیز وجود دارد حتمی بودن نشانه های پنجگانه ذیل استفاده می شود: خروج سفیانی، قیام یمانی،

صیحه آسمانی، قتل نفس زکیّه و خسف در بیداء. (1)

1_ ندای آسمانی

ندا، بلند شدن صدا و ظاهر شدن آن است و گاهی فقط به صدا اطلاق می شود(2) این جا منظور از ندای آسمانی، صدایی است که در آستانه ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف همه مردم، آن را از آسمان می شنوند.(3) روایاتی که در باره مورد این نشانه ها از طریق شیعه و سنی رسیده فراوان، بلکه متواتر است.(4) امام باقر علیه السلام فرمود:

ندا کننده ای از آسمان، نام قائم را ندا می کند؛ پس هر کس در شرق و غرب است، آن را می شنود. از وحشت این صدا، خوابیده ها بیدار، ایستادگان نشسته و نشستگان بر دو پای خویش می ایستند. رحمت خدا بر کسی که از این صدا عبرت گیرد و آن را اجابت کند! زیرا صدای نخست، صدای جبرئیل روح الامین است.(5)

از مجموع روایات در این باره می توان چند نکته را استفاده کرد:

 1. ندای آسمانی، از نشانه های حتمی ظهور شمرده شده است و شیخ

1- «خَمْسٌ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ مِنَ الْعَلَامَاتِ الصَّیْحَهُ وَ السُّفْیَانِیُّ وَ الْخَسْفُ بِالْبَیْدَاءِ وَ خُرُوجُ الْیَمَانِیِّ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّکیَّهِ»، شیخ طوسی، کتاب الغیبه ، ص436، ح427.

2- راغب، المفردات ، ماده ندا.

3- امام باقر علیه السلام : « یُنادِی مُنادٍ مِنَّ السَّماءِ بِاسْمِ القائِم، فَیَسْمَعُ مَنْ بِالْمَشْرِقِ وَمَنْ بِالمَغْرِبِ، لایَبْقی راقِدٌ اِلّا اِسْتَیْقَظَ، وَلا قائِمٌ اِلاَّ قَعَدَ، وَلا قاعِدٌ اِلاَّ قامَ عَلی رِجْلَیْهِ فَزِعاً مِنْ ذلک الصَّوتِ … وَهُوَ صَوتُ جَبْرَئیل الرُّوحُ الاَمِین»، نعمانی، الغیبه ، ص253، ح13.

4- ر. ک: لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر ، ص459.

5- نعمانی، الغیبه ، ص235، ح13.

 

طوسی، نعمانی، شیخ مفید، شیخ صدوق، و… به حتمی بودن آن اشاره کرده اند.(1)

 2. این صدا، از آسمان شنیده می شود؛ به گونه ای که همه مردم کره زمین در شرق و غرب آن را می شنوند و به خود می آیند. از برخی روایات استفاده می شود هر جمعیتی آن صدا را به زبان خود خواهد شنید.(2)

 3. محتوای این پیام، دعوت به حق و حمایت از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و بیعت با آن حضرت است.(3)

 4. هم زمان با شنیده شدن این صدا از آسمان یا کمی پس از آن، روی زمین نی__ز صدایی شنیده می شود. ندادهنده آن، شیطان است که مردم را به گمراهی فرا می خواند و می کوشد با ایجاد تردید درمردم، آنان را از حمایت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و اجابت دعوت آسمانی، باز دارد.

 5. جبرئیل، مردم را به حق فرا می خواند و شیطان و نیروهای شیطانی و پیروان سفیانی به باطل.

از ظاهر روایات، با توجه به ویژگی هایی که برای آن بیان شده است، فهمیده می شود که تحقّق آن، طبیعی نخواهد بود. خداوندعزوجلّ، برای آن که شروع این انقلاب جهانی را اعلان کند و به همگان برساند که انقلابی بزرگ در حال شکل گیری است و حق بودن حضرت مهدی علیه السلام را بنمایاند وبه یاران و دوستان و علاقه مندان به چنین رستاخیزی خبر بدهد، صیحه آسمانی را معجزه آسا به گوش همگان می رساند.این نشانه در روایات اهل سنت نیز مورد اشاره قرار گرفته است. (1)

1- ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبه ، ص435، ح425؛ شیخ مفید، الارشاد ، ج2، ص370.

2- شیخ طوسی، کتاب الغیبه ، ص266، ح54؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه ، ج2، ص650، ح8.

3- شیخ طوسی، کتاب الغیبه ، ص435؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه ، ج2، ص652، ح14.

 

2_ خروج سفیانی

پیش از قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف مردی از نسل ابوسفیان در منطقه شام خروج می کند و با تظاهر به دینداری، گروه فراوانی از مسلمانان را فریب می دهد و بخش گسترده ای از سرزمین های اسلامی (شام، حمص، فلسطین، اردن، قنسرین و منطقه عراق) را به تصرّف خود در می آورد.(2) در کوفه و نجف، به کشتار شیعی__ان می پردازد و برای کشتن و یافتن آنان جایزه تعیین می کند،(3) مدت حکومت او، نه ماه است.(4)

 وی، آن گاه که از ظهور حضرت حجّت علیه السلام آگاه می شود، با سپاهی بزرگ به جنگ وی می رود.(5) در منطقه «بیداء» (بین مکه و مدینه) با سپاه امام علیه السلام برخورد می کند و به امر خدا، همه لشکریان وی _ جز چند نفر _ در زمین فرو می روند و هلاک می شوند.(6)

1- ر. ک: مقدسی شافعی، عقد الدرر ، ص135، فرائد السمطین ، ج2، ص316، ح566و 569؛ متقی هندی، کنزالعمال ، ح14، ص588، ح39665.

2- مقدسی شافعی، عقد الدرر ، ص86.

3- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه ، ج2، ص651.

4- شیخ طوسی، کتاب الغیبه ، ص449.

5- ر. ک: متقی هندی، کنز العمال ، ح31535.

6- ابن ابی زینب نعمانی، الغیبه ، ص279، ح67؛ همچنین ر. ک: نعیم بن حماد، کتاب الفتن ، ص168.

این که سفیانی کیست و چه ویژگی هایی دارد و چگونه خروج می کند و پرسش هایی از این دست هرگز به گونه ای روشن و قابل قبول در روایات و سخنان بزرگان مورد اشاره قرار نگرفته و به طور صرف، به گمانه هایی بسنده شده است. از جمله این که گفته شده: نام وی عثمان بن عنبسه و از خاندان ابوسفیان است.(1)

 از این رو برخی بر این باورند سفیانی فرد مشخصی نیست؛ بلکه فردی است با ویژگی های ابوسفیان که در آستانه ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به طرفداری از باطل، خروج می کند و مسلمانان را به انحراف می کشاند. این ها در بیان دیدگاه خود می گویند: در حقیقت، ابوسفیان، به عنوان سر سلسله سفیانیان، نماد پلیدی است. او غارتگری بود که با رباخواری، زورگویی و چپاول اموال مردم، ثروت های هنگفتی به چنگ آورده بود و از راه فریب و استثمار توده های ستم کشیده و ترویج خرافات و دامن زدن به نظام طبقاتی جاهلی، قدرت فراوانی داشت. ابوسفیان، در جایگاه سردمدار شرک و بت پرستی و سرمایه داری طاغوتی، هر نوع حرکت و جنبشی را که دم از عدالت و آزادی می زد، دشمن شماره یک خود می دانست و با قدرت برابر آن به مبارزه بر می خاست.(2)

 بنابراین، در حقیقت سفیانی یک جریان است، نه یک شخص. سفیانی جریان باطل در بستر تاریخ است. بر فرض هم که سفیانی را از نسل ابوسفیان بدانیم، اشکالی پدید نمی آید و واپسین مهره این زنجیره، همان سفیانی است که در آستانه ظهور قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف خروج می کند.

1- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه ، ج2، ص365، ح9.

2- جمعی از نویسندگان، چشم به راه مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ، ص274.

 

3_ خروج یمانی 

از نشانه های حتمی ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ، خروج سرداری از اهل یمن است که مردم را به حق و عدل دعوت می کند. در مصادر شیعه، روایات فراوانی در این باره وجود دارد؛(1) به گونه ای که برخی آن ها را مستفیض دانسته اند.(2) امام باقر علیه السلام فرمود:

…خروج سفیانی و یمانی و خراسانی در یک سال و یک ماه و یک روز واقع خواهد شد؛ با نظام و ترتیبی همچون نظام یک رشته که به بند کشیده شده است.(3)

4_ خسف به بیداء

واژه خَسْف به معنای فرو رفتن و پنهان شدن است و «بَیداء» نام سرزمینی بین مکه و مدینه است.(4) منظور از خسف به بیداء آن است که سفیانی با لشکری عظیم به قصد جنگ با حضرت مهدی علیه السلام عازم مکه می شود؛ اما بین مکه و مدینه _ سرزمین «بیداء» معروف است _ به گونه ای معجزه آسا، به امر خداوند، در زمین فرو می روند.

1- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی ، ج8، ص310، ح483؛ نعمانی، الغیبه ، ص252، ح11.

2- ر. ک: سید محمد صدر، تاریخ غیبت کبرا ، ص525.

3- نعمانی، الغیبه ، ص369، باب13، ح13.

4- ابن منظور، لسان العرب ، ماده خسف و بیداء.

 

این حادثه در روایات بسیاری از عامّه(1) و خاصّه یکی از نشانه های ظهور معرفی شده و در شماری از آن ها بر حتمی بودن آن تأکید شده است.(2) امام باقر علیه السلام فرمود:

… سفیانی گروهی را به مدینه روانه کند و مهدی از آن جا به مکه رخت بربندد. خبر به فرمانده سپاه سفیانی رسد که مهدی علیه السلام به سوی مکه بیرون شده است. او لشکری از پی آن حضرت روانه کند، ولی او را نیابد، تا این که مهدی با حالت ترس و نگرانی بدان سنّت که موسی بن عمران داشت داخل مکه شود.

فرمانده سپاه سفیانی در صحرا فرود می آید. آواز دهنده ای از آسمان ندا می کند: «ای دشت! آن قوم را نابود ساز»؛ پس آن نیز ایشان را به درون خود می برد و هیچ یک از آنان نجات نمی یابد، مگر سه نفر….(3)

5_ قتل نفس زکیه

«نفس زکیّه» یعنی فرد بی گناه، پاک، کسی که قتلی انجام نداده است(4) و جرمی ندارد.

 در آستانه قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف درگیرودار مبارزات زمینه ساز انقلاب مهدی علیه السلام ، فردی پاکباخته و مخلص، در راه امام علیه السلام می کوشد و مظلومانه کشته می شود.

 صنعانی، المصنف ، ج11، ح20769 ؛ ابن ابی شیبه، الکتاب المصنف ، ح19066.

2- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی ، ج8، ص310، ح483؛ شیخ صدوق، الخصال ، ج1، ص303، ح82؛ نعمانی، الغیبه ، ص257، ح15.

3- نعمانی، الغیبه ، ص279، باب14، ح67.

4- کهف (18): 74.

 

طبق بیان روایات، این رخداد عظیم، بین رکن و مقام بهترین مکان های زمین اتفاق می افتد. فرد یاد شده، از اولاد امام حسن مجتبی علیه السلام است(1) که در روایات، گاهی از او به عنوان «نفس زکیّه» و «سید حسنی» یاد کرده اند.(2)

قتل نفس زکیّه، از نشانه های حتمی و متصل به ظهور است. در منابع اهل سنّت کمتر نامی از آن برده شده؛(3) ولی در منابع شیعه، روایات آن، فراوان است؛ از این رو، در اصل تحقق چنین حادثه ای به عنوان علامت قیام _ شکی نیست؛ هر چند اثبات جزئیات آن و نیز زمان تحقق آن و ویژگی های مقتول، مشکل است.(4)

 برخی گمان کرده اند مراد از نفس زکیّه، محمد بن عبداللّه بن حسن، معروف به نفس زکیّه است که در زمان امام صادق علیه السلام در منطقه «احجار زیت» در نزدیکی مدینه کشته شد. این احتمال درست نیست، به چند دلیل:

 1. لازمه اش این است که پیش از تولد حضرت مهدی علیه السلام ؛ بلکه پیش از آن که امامان از آن خبر دهند، این نشانه رخ داده باشد.

 2. در روایات تصریح شده است که «نفس زکیّه»، بین رکن و مقام کشته می شود؛ حال آن که محمد بن عبداللّه بن حسن در منطقه «احجارزیت» (در نزدیکی مدینه) کشته شده است.

 

1- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه ، ج1، ص330، ح16.

2- ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبه ، ص445، ح440.

3- ابن ابی شیبه، المصنف ، ج7، ص514، ح37642.

4- شیخ صدوق، الخصال ، ج1، ص303، ح82؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبه ، ص435، ح425؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی ، ج8، ص310، ح483؛ لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر ، ص459.

 

 3. همان گونه که در روایات اشاره شده قتل نفس زکیّه از نشانه های حتمی و متصل به ظهور است؛ حال آن که محمد بن عبداللّه، سال ها پیش از تولد حضرت مهدی علیه السلام به قتل رسیده است. امام باقر علیه السلام فرمود:

بین قیام مهدی علیه السلام و کشته شدن نفس زکیّه، بیش از پانزده شبانه روز فاصله نیست.(1)

   در برابر نشانه های حتمی، نشانه های غیرحتمی قرار دارد؛ یعنی مقید و مشروط به اموری است که در صورت تحقق آن ها، پدید می آید. به عبارت دیگر، نشانه های غیرحتمی، شاید پدید آید و شاید بدون پیدایش آن ها امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ظهور کند. پاره ای از نشانه های غیر حتمی از این قرار است:

مرگ و میرها، زلزله ها و جنگ ها و آشوب های فراگیر؛ خسوف و کسوف نابه هنگام؛ بارش باران های فراوان و...

البته برخی به تقسیم های دیگری نیز اشاره کرده اند اما از آنجا که این تقسیم بندی ها مبنای روایی قابل قبول ندارد از ذکر آنها خودداری می شود و علاقه مندان به کتاب های مفصل ارجاع می شود.

1- « لَیْسَ بَیْنَ قِیامِ قائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ وَبَیْنَ قَتْلِ النَّفْسِ الزَّکیَّهِ اِلاّ خَمْسَ عَشَرَهَ لَیلَه»، شیخ مفید، الارشاد ، ج2، ص374؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبه ، ص445، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه ، ج2، ص649

Share