سلوک اجتماعی - استاد یزدان پناه (قسمت ۱۲)
سلوک اجتماعی - استاد یزدان پناه (قسمت ۱۲)
در این بخش، دوازدهمین قسمت از سلسله پادکست «سلوک اجتماعی» برگرفته از مباحث آیت الله سید یدالله یزدان پناه را به مدت 46 دقیقه با سالکان طریق حق به اشتراک می گذاریم.
◈▬▬▬▬▬◈▬▬▬▬▬◈▬▬▬▬▬▬◈▬▬▬▬▬▬◈
گزیده جلسه | سلوک اجتماعی - جلسه دوازدهم
خلاصه مطالب جلسه به صورت فهرستوار در ادامه آمده است:
۱. مرور و بازتعریف سلوک (سلوک در بُعد باطنی)
• سلوک به معنای سیر درونی انسان به سوی حضرت حق است و مستلزم ارتباط قلبی و باطنی با عوالم بالاتر میباشد.
• برای سلوک باید دست از تعشقات و تعلقات درونی برداشت تا انسان به کمال الهی خود (همان جنّت ذات و جنّت صفات) برسد.
• سلوک سبکی از زندگی را رقم میزند که زیست مؤمنانه موحدانه است، که با صرف زیست مؤمنانه (که لزوماً موحدانه نیست) تفاوت دارد.
• دغدغه شخص سالک، رسیدن به خداست و این نوع عبادت (عارفانه)، با عبادت برای رسیدن به بهشت یا رهایی از جهنم متفاوت است.
• سعادت نهایی (که مخصوص مقربین است) تنها از مسیر توحید حاصل میشود، در حالی که دیگران به سعادت نسبی میرسند (مانند اصحاب یمین).
• مؤمن سالک باید علاوه بر دو چشم بیرونی، دو چشم در درون داشته باشد تا درون خود را اصلاح و پاک کند و تعشقات را بردارد.
• کسی که در این مسیر است، باید خضوعش بیشتر از دیگران باشد و بنده و خاکسار باشد.
۲. سازگاری عرفان با اجتماع (سلوک اجتماعی)
• این سؤال مطرح است که چگونه سلوک باطنی با حضور در جامعه و امور ظاهری سازگار است (برخلاف نظر کسانی که انزوا را توصیه میکنند).
• پاسخ دین این است که دین ضمن دعوت به عرفان (که عمق دین است)، عرفان اجتماعی را ارائه میدهد.
• در پایینترین سطح، عرفان با اقدام اجتماعی و حضور در جامعه سازگار است؛ اما در بالاترین سطح، هویت عرفان دین به شکل اجتماعی بسته شده است.
۳. مبانی عملی سلوک اجتماعی (مرور مباحث گذشته)
سلوک اجتماعی بر مبنای سه ضلع اصلی در بخش عمل استوار است:
• مبنای اول: تشریعات و احکام دینی (که برای سامان دادن دنیا و جامعه قرار داده شدهاند)، با فضای توحیدی مشحون و لبریز شدهاند.
• مبنای دوم: حقیقت اصلی دیانت، صراط مستقیم و بندگی ناب توحیدی است. این بندگی هیچ قیدی نمیخورد و باید در تمام صحنههای زندگی، از جمله صحنه اجتماع، وجود داشته باشد.
• مبنای سوم (روح عمل): روح عمل است که هویت و ارزش عمل (چه فردی و چه اجتماعی) را مشخص میکند. اگر روح عمل توحیدی باشد، فرد در حال طی کردن راه سلوک است.
۴. بنیادهای نظری سلوک اجتماعی (آغاز بحث جدید)
پس از مبانی عملی، استاد به بحث بنیادهای نظری (در فضای عقایدی، انسانشناسانه و هستیشناسانه) میپردازد:
• بنیاد چهارم (اندیشه محوری توحید و وجهالله):
◦ توحید اس و اساس دین است و به تعبیر علامه طباطبایی، مرکز ثقل تمام دین، عقاید، اخلاق و احکام است.
◦ دامنه توحید بسیار گسترده است و علوم حوزوی مانند فلسفه الهی، حکمت متعالیه و عرفان نظری به تبیین علمی آن میپردازند.
◦ توضیح اندیشه وجهالله: این اندیشه بر اساس آیه ۱۱۵ سوره بقره است: "لله المشرق والمغرب فأینما تولوا فثم وجه الله إن الله واسع علیم" (مشرق و مغرب از آنِ خداست؛ پس به هر سو رو کنید، وجه خدا آنجاست).
◦ ملکیت حقیقی خدا: ملکیت خداوند بر عالم، ملکیت حقیقی است؛ نه ملکیت اعتباری (مانند مالکیتی که انسانها در دنیا دارند و با مرگ از بین میرود).
◦ وجود (ذات و آثار ذات) همه موجودات ملک حقیقی خداست و از محدوده وجودی او جدا نیست.
◦ نتیجه: هرجا رو کنیم، وجه خداست، زیرا کل عالم جلوه حق است.
◦ جلوههای توحیدی در عمل: این دیدگاه باعث میشود که در هر فعل نیکو، جود، یا صفت کمالی، خدا دیده شود.
▪ مانند گفتن «الحمدلله رب العالمین» در همه حال و بر سر هر سفرهای، زیرا همه ستایشها مال خداست.
▪ مانند گفتن «به حول الله و قوته اقوم و اقعد» در نماز، که نشان میدهد هر نشستن و برخاستنی با حول و قوه الهی است.
▪ اهل بیت هنگام صدقه دادن دست خود را میبوسیدند، چون میگفتند دست به دست خدا رسیده است.
◦ وسعت وجودی (الله واسع): دلیل اینکه همه جا وجهالله است، وسعت وجودی خداوند (واسع) است؛ زیرا وسعت وجودی حق بیانتهاست و چیزی از محدوده وجودی او بیرون نمیرود.
◦ علامه طباطبایی برای تبیین امکان سلوک اجتماعی، به همین اندیشه وجهالله استناد کرده است.
• بنیاد پنجم (کل عالم آیت حق است):
◦ کل عالم و هستی، نشانهها (آیات) و شؤونات حق هستند (مانند آسمان و زمین).
◦ آیت یعنی نشانه؛ یعنی موجودی که با دیدن آن باید به حق منتقل شد و حقیقت اصلی آن، آیت بودن و نشانه بودن است.
◦ به فرموده امیرالمؤمنین علیه السلام، ایشان هر چیزی را که میدید، خدا را «پیش از آن، بعد از آن، با آن و در آن» میدید.
◦ این دیدگاه نشان میدهد که نباید دنیا (و جامعه) را فاقد نشانههای خدا دانست.
۵. جمعبندی
• باید دانست که این حقایق (مانند وجهالله و الحمدلله) واقعیتی هستند که باید آهسته آهسته در جان انسان قرار گرفته و شهود شوند؛ نباید در پی نتیجهگیری سریع بود.
• نقش دعا در تقویت این حسها مهم است و باید ارتباط قلبی با خداوند (بهویژه در شبها) تقویت شود.
تشبیه برای درک ملکیت حقیقی (ملک خدا):
اگر بخواهیم ملکیت حقیقی خداوند بر عالم را درک کنیم، میتوان آن را مانند یک هنرمند بسیار بزرگ تصور کرد که یک قطعه موسیقی میسازد (جهان هستی). این موسیقی کاملاً متعلق به اوست (ملکیت حقیقی)؛ تمام نتها، ریتمها، و احساسات درون آن اثر انگشت وجودی اوست و نمیتواند از او جدا شود. در این فضا، هر صدایی که میشنویم، هر نتی که نواخته میشود، تنها جلوهای از روح آن هنرمند و محدوده وجودی اوست (وجهالله)
◈▬▬▬▬▬◈▬▬▬▬▬◈▬▬▬▬▬▬◈▬▬▬▬▬▬◈
افزودن دیدگاه جدید