23 نقش مادر در تربیت فرزند
فرزند یا حاصل وجود مادر
کلمه امّ که در قرآن و روایات به طور فراوان ذکر شده ، به معنای ریشه و سرچشمه است ، و به خاطر این که کودک حداقل شش ماه و حداکثر نه ماه در رحم زن است ، و با تمام قوا جسم و روح خود را از مایه های وجود زن می گیرد ، و به طور دائم از کارگاه جسم و اعصاب و جان زن تغذیه می کند ، از وجود او نسبت به کودک تعبیر به امّ شده است .
در حقیقت مادر اصل ، ریشه و سرچشمه وجود کودک است ، و کودک انعکاسی از واقعیات جسمی و روحی مادر ، و میوه ای از آن شجره مبارکه است .
مدت اقامت نطفه درصلب پدر ، بسیار اندک ، ولی در رحم مادر نزدیک به دویست و هفتاد روز مهمان است .
روی این حساب تمام یا اغلب گیرندگی و اثرپذیری او از مادر است ، و به همین علت حسابی که اسلام برای مادر باز کرده برای غیر او باز نکرده است .
آثار وجودی مادر از جسم و روان ، در وجود کودک ظهور می کند ، و طفل در اکثر اطوار و برنامه های حیاتش خودآگاه ، یا ناخودآگاه بر طینت مادر می طند .
دختر قبل از اینکه ازدواج کند باید توجه داشته باشد ، یا به او توجه بدهند که مادر فرداست ، و مادر فردا باید از امروز در غذا ، رفت و آمد ، معاشرت ، برخورد ، تربیت ، ادب و ایمان دقت کند ، تا موجد و مولّد نسلی پاک ، سالم ، باارزش و مؤدب به آداب باشد .
این جمله زیبا را که از امپراطور فرانسه ناپلئون نقل می کنند در کتابی در رابطه با زن دیدم .
از او پرسیدند کدام مملکت در نزد تو ارزشش از همه ممالک بالاتر است ؟ گفت کشوری که تعداد مادرانشان بیشتر باشد!
حیثیت مادربودن باید برای زن ثابت و پابرجا بماند ، و گرنه نسل خوبی بوجود نخواهد آمد .
مادر در فرهنگ اسلام باید مادربودن خود را برای تربیت و رشد فرزندان حفظ کند .
مادر باید برای فرزندان مادری کند ، تا فرزندان از نظر فکری و عاطفی کمبود پیدا نکنند .
زن اگر خصوصیات مادری را از دست بدهد ، و خود را در عرصه گاه آزادی به معنای غربی بیندازد ، و با هرکس و ناکسی بگوید و بخندد و بنشیند ، و رفت و آمد کند ، به خود و به شوهر و به فرزند ، به خاطر لذائذ جسمی و مادی بی اعتنا باشد ، مادر نیست ، درنده ای است که به جان خانواده افتاده ، و گرگ خطرناکی است که شرف و کرامت و عفت و پاکی خانواده را به باد خواهد داد .
مادر برای تحویل دادن فرزندی وزین ، مؤدب ، پاک ، باصلابت ، خردمند ، باید دارای وجودی پاک ، و فکری سالم ، و اخلاقی انسانی باشد .
<< اَشْهَدُ اَنَّکَ کُنْتُ نُوراً فِی الاَصْلابِ الشّامِخَهِ وَ الاَْرْحامِ الْمُطَهَّرَهِ >>.
قطعه ای از زیارت وارث است ، خطاب به سرور شهیدان :
همانا در اصلاب شامخه و ارحام مطهره نور بودی ، نوری که از مقامی شامخ ، و جایگاهی پاک طلوع کرد ، و جهانی را به نور علم و عدل و حکمت و رهبری صحیح روشن و پس از شهادت ، آخرت را روشن تر نمود .
در همان زیارت وجود مقدس او را به عنوان خدیجه کبری و فاطمه زهرا (علیها السلام)می خوانیم .
<< السَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَهَ الزَّهْراءِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ خَدیجَهَ الْکُبْری >>.
اینکه رسول اسلام به جوانانی که قصد ازدواج دارند سفارش می کند دختر از خانواده ای اصیل ، متین ، و دیندار بگیرید ، به خاطر این است که جلوی فساد نسل گرفته شود .
دختری که اصالت خانوادگی از دست داده ، جلف و سبک ، بی ادب و بی تربیت ، بیوقار و بی نظم ، و از همه بدتر شهوت ران و بی حجاب و بدحجاب ، و هر ساعت با یک دوست پسر بسر می برد ، قابلیت ازدواج ندارد ، او هدف حق را از آفرینش و خلقتش زیر پا گذاشته ، شئون زن بودن و مادربودن را از کف داده ، لیاقت بوجود آوردن فرزند صالح و شایسته را ندارد ، که رسول حق (صلی الله علیه وآله وسلم) در روایتی درباره اینان فرموده : اگر آنها در آخر زمان مار و عقرب بزایند بهتر از این است که فرزند بزایند ، چرا که در کارگاه فکر و روح و روان خود به خاطر لذت طلبی ایجاد اخلال کرده ، و این کارگاه مختل از ساختن انسان سالم عاجز است .
این معنا را از زبان نوح پیغمبر بشنوید :
<< و قال نوح ربِّ لا تذر علی الأَرض من الکافرینَ دیّاراً انَّک ان تذرهم یضلُّوا عبادک و لا یلدوا الاّ فاجراً کفّاراً >>. [47]
خداوندا از این ناسپاسان و این مرد و زنی که دست از عناد و لجبازی برنمی دارند ، احدی را در روی زمین باقی مگذار .
همانا اگر از این ملت کسی را باقی بگذاری بندگانت را گمراه می کنند ، و از اینان فرزندی جز بدکار و ناسپاس بوجود نمی آید .
اگر در میان قوم نوح مادر فراوان بود ، اگر زن باایمان و سپاسگزار ، و پاک و باادب زیاد بود ، نمی فرمود از اینان جز فاجر کافر بوجود نمی آید .
آری اگر دختر و زن بفرموده رسول حق خضراء دمن[48] باشد ، یعنی گیاه روئیده شده روی مزبله ، از این گیاه نمی توان توقع بوجود آمدن میوه شیرین و محصول الهی و انسانی داشت.
مادر نباید در هر مجلسی گرچه مربوط به اقوام باشد شرکت کند ، زیرا پاره ای از مجالس مجلس معصیت است و در روحیه مادر اثر می گذارد و چه بسا که هویت مادربودن را از او بگیرد .
مادر نباید به هر شکلی که میل و طبعش اقتضا می کند از مواد خوراکی استفاده کند ، چه بسا که غذا از منبع حلالی تهیه نشده ، و از نظر آثار برای او و فرزندش زیان داشته باشد .
مادر مسائل مربوط به طهارت و نجاست را رعایت کند ، و بر فرائض و واجبات و مسائل اخلاقی اصرار داشته باشد ، تا کارگاه وجودش منبع نور و سبب طلوع نور شود .
چنانکه از امامان معصوم ما رسیده : حضرت زهرا (علیها السلام) را اسوه خود قرار داده بودند ، و از تمام شئون فکری و روحی و اخلاقی و ایمانی آن بزرگوار پیروی می کردند .
فاطمه (علیها السلام) در تمام هستی مادری نمونه و نمونه اعلای مادری است ، زنان ما و دختران ما باید آن حضرت را اسوه و الگوی زندگی خود قرار دهند ، که مادر ریشه و سرچشمه و اصل وجود فرزند است .
مادرانی که اخلاق اسلامی را رعایت می کنند ، مادرانی که از وقار و سنگینی و ادب بوخوردارند ، مادرانی که کانون مهر و محبت و عاطفه و عشقند ، فرزندان آنها تا وقتی در رحم هستند از این خصوصیات مایه می گیرند ، و پس از بدنیا آمدن با نگاهی که دائم به مادر دارند ، و گوشی که تا مدتی وقف صدای مادر است از مادر بدون تردید شکل می گیرند .
حضرت حسین (علیه السلام) وقتی سر حرّ بن یزید را به دامن گرفت ، حریت و آزادی او را از هوا و هوس و حاکمیت بنی امیه به مادرش نسبت داد :
<< اَنْتَ حُرٌّ کَما سَمَّتْکَ أُمُّکَ حُرّاً >> .
تو آزادی ، و این آزادی را از مادر نشانه داری .
وقتی عمر سعد اصرار بر بیعت کردن حضرت حسین با یزیدیان ورزید ، امام عدم بیعت خود و یارانش را به مادران پاکیزه و پاک دامن نسبت داد .
<< حُجُورٌ طابَتْ وَ طَهُرَتْ >>.
میوه باغ پاکی
عبد اللّه مبارک انسانی حکیم ، فرزانه ، دانشمند و عارف بود ، در ایام جوانی جهت باغداری و باغبانی به استخدام یک باغدار درآمد .
صاحب باغ در فصل انار تعدادی مهمان به باغ آورد ، فریاد زد مبارک انار بیاور ، مبارک سبدی انار آورد ، انارها ترش بود ، صاحب باغ گفت انار شیرین بیاور ، آورد باز هم ترش بود ، گفت مبارک مگر نگفتم انار شیرین بیاور ، در این مدت شش ماهی که در این باغی خبر نداری انار شیرین از کدامین درخت است ؟ ! گفت : نه خبر ندارم . گفت : چرا ؟ جواب داد : روزی که با هم قراداد بستیم قرار باغبانی بستیم نه باغ خوری ، من از وضع میوه های این باغ در جهت شیرینی و ترشی خبر ندارم!!
آری نطفه پاک ، رحم پاک ، مادر پاک ، تربیت پاک حافظ مال می سازد نه مال مردم خور ، باغبان بوجود می آورد نه باغ خور .
مادر علت بدبختی من شد
نوشته اند جوانی محکوم به اعدام شد ، از او خواستند اگر وصیت دارد بنویسد ، گفت : وصیت ندارم ، ولی بسیار مایلم در این لحظات آخر عمر مادرم را ببینم .
مادرش را آوردند ، هنگام وداع مادر زبان و لب مادر را چنان گاز گرفت که مادر از شدت درد ضعف کرد ، به او حمله کردند که ستمگر ظالم این چه کاری بود کردی ؟
گفت : ستمگر ظالم این مادر است ، این دار اعدام من برپاشده مادر است ، آن روزی که کودک بودم از همسایه یک عدد تخم مرغ دزدیدم مرا تشویق کرد تا شتردزد شدم ، و سپس قاتل از آب درآمدم!
آری بهشت زیر پای مادر ، و دلال و واسطه عذاب قیامت هم تا اندازه ای مادر است .
علی (علیه السلام) پس از حضرت زهرا (علیها السلام) به برادرش عقیل که آگاه به انساب عرب بود فرمود :
<< اُنْظُرْ اِمْرَأَهً قَدْ وَلَدَتْهَا الْفُحُولَهُ الْعَرَبُ >>.
برای من زنی انتخاب کن که از مادران شجاع عرب به دنیا آمده باشد .
عقیل پس از مدتی به حضرت عرضه داشت :
<< تَزَوَّجْ فاطِمَهَ الْکِلابِیَّهَ ، لَیْسَ فِی الْعَرَبِ اَشْجَعُ مِنْ آبائِها >>.
با فاطمه کلابیه ازدواج کن ، که در عرب شجاع تر از پدران او نیست .
حضرت او را به همسری انتخاب کرد . نتیجه آن ازدواج چهار پسر رشید ، شجاع ، باصلابت ، مؤمن چون قمر بنی هاشم و برادرانش شد .
امیرالمؤمنین پس از شهادت مالک اشتر بر فراز منبر مسجد کوفه فرمود :
مادران را نمی یابم که فرزندی همانند مالک بیاورند ، مالک چه مالکی ؟ اگر کوه بود کوهی استوار ، اگر سنگ سنگی باصلابت ، مالک برای من همانند من برای پیامبر بود!
نور عبادت گاهی کمرنگ می شود
جوانی به مادر مراجعه کرد ، به او گفت مادر گاهی از اوقات حال عبادتم ضعیف می شود ، پاره ای از اوقات حسّ می کنم رشته تاریکی بر نورانیت باطنم می دود ، حرام خور نیستم ، با بدان معاشرت ندارم ، از عوامل کسالت در عبادت پرهیز می کنم ، در تحقیق و جستجو نسبت به این مسئله به این نتیجه رسیدم که از شما سئوال کنم ، احتمالاً عامل این کسالت و تاریکی از شما به من منتقل شده، حقیقت را به من بگو ، تا من به علاج داستان برخیزم .
مادر گفت : پسرم ، زمانی که به تو حامله بودم پدرت در سفر بود ، زمان فراوانی زردالو رسیده بود ، من از خانه بیرون نمی رفتم ، زمینه خریدن زردالو برایم نبود ، برای پهن کردن رخت به بام رفتم ، چشمم به زردالوی زیادی افتاد که همسایه برای خشک کردن پهن کرده بود ، به اندازه چشیدن ، اندکی از یکی از آن زردالوها را خوردم ، و بعد پشیمان شدم ، ولی روی رضایت گرفتن نداشتم ، جوان گفت مادر علت مسئله پیدا شد ، اجازه می خواهم در خانه همسایه بروم ، و این مسئله را با او حل کنم ، تا از این پس بدون حمله شیطان بتوانم خدا را عبادت کنم!
ازدواجی نورانی
در ایام نوجوانی از یکی از علما در مسجد جامع شهر شنیدم ، پدر مرجع بزرگ و انسان کم نمونه مقدس اردبیلی وقتی برای خواستگاری دختر یکی از همشهریانش رفت ، پدر دختر گفت دختر من کور ، کر ، و علیل دست و لنگ است ، با این شرایط اگر می خواهی با او ازدواج کن ، جوان گفت من با چنین عنصری چگونه زندگی کنم ، پدر دختر گفت فرزندم منظور از کوری او این است که چشم دیدن نامحرم ندارد ، و منظور از کری این که گوش شنیدن صدای نامحرم ندارد ، و مقصودم از علیلی دست این که دست او نامحرمی را لمس نکرده ، و مقصودم از لنگی پا ، این که قدم به مجلس حرام نگذاشته ، با چنین دختری ازدواج کرد ، و نتیجه این ازدواج چنان انسان والا و بزرگی شد .
مادر شیخ شوشتری
شیخ جعفر شوشتری از نظر علم و عمل به مقامات عالیه رسید ، نفوذ او در مردم به وقت نصیحت نفوذی عجیب بود .
ازمادرش پرسیدند به داشتن چنین فرزندی دلخوشی گفت:نه ، گفتند: چرا ؟ گفت: من برای یک بار در مدت دو سال او را بدون وضو و طهارت شیر ندادم و در آغوش نگرفتم ، آرزویم این بود حضرت امام جعفر صادق شود ، ولی جعفر شوشتری شد!!
جلوه طهارت ظاهر و باطن در تربیت
برای تبلیغ به مدت ده شب در شهر بروجرد رفته بودم ، دوست داشتم به توسط قدیمی های شهر از احوالات مرجع بزرگ حضرت آیت اللّه العظمی بروجردی مطلع شوم .
پیرمردی نودساله برایم تعریف کرد ، تمام کوشش مادر آن حضرت این بود که او را به وقت شیر خوردن با وضو و طهارت شیر بدهد .
شبی سرد نیاز به غسل داشت ، امکان بیرون آمدن از خانه نبود ، با توکل و توسل با آب سرد غسل کرد ، آنگاه پستان به دهان بچه گذاشت ، توجه معنوی مادر ، و زحمات مخلصانه پدر ، کسی را به دنیای اسلام تحویل داد ، که باعث تحولات عظیمی از نظر علمی و عملی و اخلاقی در حوزه های علمیه شیعه شد .
دختران جوان خود را همراه با شرایط الهی و اسلامی و انسانی آماده مادر شدن کنید ، مادران بزرگوار هویت مادر بودن خود را حفظ کنید ، که تربیت و بارآمدن چنان فرزندانی خدا می داند برای دنیا و آخرت شما چه اندازه سودمند است .
از جمله کسانی که در قیامت حق شفاعت دارند مؤمن و عالم ربانی و شهید است ، در جهت شفاعت برای این سه نفر تعدادی معین نشده ، آنان اجازه دارند هرکس مستحق شفاعت است ، از او شفاعت کنند ، بدون تردید اولین کسی که از شفاعت این سه انسان والا بهره مند می شود مادر است .
رسول حق (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود :
<< ثَلاثَهٌ یَشْفَعُونَ اِلَی اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَیُشَفَّعُونَ : اَلاَْنْبِیاءُ ، ثُمَّ الْعُلَماءُ ، ثُمَّ الشُّهَداء >> . [49]
سه نفر نزد خدا شفاعت می کنند ، و شفاعت آنان مورد قبول واقع می شود :
انبیاء ، سپس عالمان ، آنگاه شهیدان .
حضرت باقر (علیه السلام) فرمود :
<< اِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیَشْفَعُ فی مِثْلِ رَبیعَهَ وَ مُضَرَ ، وَ اِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیَشْفَعُ حَتّی لِخادِمِهِ . . .>>
همانا مؤمن بمانند جمعیت دو قبیله ربیعه و مضر شفاعت می کند ، مؤمن حتی برای خدمتگذارش در پیشگاه حضرت حق شفاعت می نماید .
دختران و مادران چرا آنچنان نباشید ، که فردای قیامت بتوانید از شفاعت فرزندان عالم ، شهید و مؤمن خود استفاده کنید ، حیف نیست هویت مادری را برای چند روزه زندگی مادی از دست بدهید ، و به دست خود بنای باطن فرزندان خود را که امانت حق در دست شمایند ، خراب کنید ، و آنان را همرنگ شیاطین غربی و شرقی بار آورید!
( یا اخت هرون ما کان ابوک امرأ سوء )
« سوره مریم / 28 »