144. «قالُوا تَاللَّهِ تَفْتَؤُا تَذْکُرُ ...

144. «قالُوا تَاللَّهِ تَفْتَؤُا تَذْکُرُ ...

آیه

«قالُوا تَاللَّهِ تَفْتَؤُا تَذْکُرُ یُوسُفَ حَتَّی تَکُونَ حَرَضاً أَوْ تَکُونَ مِنَ الْهالِکینَ»

 

ترجمه

گفتند:
به خدا تو آن قدر یاد یوسف می‌کنی تا مشرف به مرگ شوی یا هلاک گردی. (85/یوسف)

 

شرح آیه از تفسیر نمونه

«حَرَضْ» به معنی چیز فاسد و ناراحت کننده است و در اینجا به معنی بیمار، نحیف و لاغر و مشرف بر مرگ می‌باشد. برادران که از مجموع این جریان‌ها، سخت ناراحت شده بودند، از یک سو وجدانشان به خاطر داستان یوسف معذب بود و از سوی دیگر به خاطر بنیامین خود را در آستانه امتحان جدیدی می‌دیدند و از سوی سوم نگرانی مضاعف پدر بر آن ها، سخت و سنگین بود، با ناراحتی و بی‌حوصلگی، به پدر «گفتند:
به خدا سوگند تو آن قدر یوسف یوسف می‌گویی تا بیمار و مشرف به مرگ شوی یا هلاک گردی».

 

شرح آیه از تفسیر مجمع‌البیان

تَفْتَؤُ: پیوسته و هماره بر کاری پای فشردن و بر شیوه‌ای پای‌بند بودن.
حَرَض: در آستانه نابودی.
فرزندان یعقوب از شدّت اندوه پدر بر خود لرزیدند و در تلاش برای کاستن از اندوه و نگرانی او گفتند:
قالُوا تَاللَّهِ تَفْتَؤُا تَذْکُرُ یُوسُفَ حَتَّی تَکُونَ حَرَضاً
پدر جان! به خدا سوگند تو هماره یوسف را یاد می‌کنی تا بیمار گردی.
به باور «قَتادَه» منظور این است که:
تو آن قدر یوسف را یاد می‌کنی تا بیمار گردی و خرد خویش را تباه سازی.
و به باور «مُجاهِد» … تا در آستانه مرگ قرار گیری.
و از دیدگاه «ضَحّاک» … تا پیر و از کار افتاده گردی.
أَوْ تَکُونَ مِنَ الْهالِکینَ.
یا هلاک گردی و از دست بروی.
به باور بیشتر مفسّران، آنان این سخن را از سر دلسوزی به حال پدر و به خاطر نگرانی از سرنوشت او به زبان آوردند، امّا برخی بر آنند که آنان از روی ناراحتی این سخن را به او گفتند؛ چرا که رنج و اندوه او زندگی آنان را نیز اندوه‌زده ساخته و آسایش و آرامش را از همه آنان سلب نموده بود.

 

Share