27. آیه (ضرورت توجه ویژه خانوادههای مسلمان به «تولید علم» با هدف نفی تسلط کفار بر مؤمنین)
الَّذینَ یَتَرَبَّصُونَ بِکُمْ فَإِنْ کانَ لَکُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قالُوا أَ لَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ وَ إِنْ کانَ لِلْکافِرینَ نَصیبٌ قالُوا أَ لَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَیْکُمْ وَ نَمْنَعْکُمْ مِنَ الْمُؤْمِنینَ فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَی الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً
منافقان همانها هستند که پیوسته انتظار میکشند و مراقب شما هستند اگر فتح و پیروزی نصیب شما گردد میگویند آیا ما با شما نبودیم (پس ما نیز سهیم در افتخارات و غنایم هستیم) و اگر بهرهای نصیب کافران گردد میگویند آیا ما شما را تشویق به مبارزه و عدم تسلیم در برابر مؤمنان نمیکردیم؟ (پس با شما سهیم خواهیم بود) خداوند در میان شما در روز رستاخیز داوری میکند و هرگز برای کافران نسبت به مؤمنان راه تسلّطی قرار نداده است. (141 / نساء)
شرح آیه از تفسیر نمونه
«اِسْتَحْوَذَ» در اصل از ماده «حَوْذ» به معنی قسمت عقب رانها است و چون به هنگامی که ساربان میخواهد شتر را به سرعت براند در پشت سر او قرار گرفته و به ران و پشت او میزند تا به سرعت حرکت کند کلمه «اِسْتِحْواذ» به معنی سوق دادن، تحریک کردن توأم با تسلّط و استیلا آمده است و در آیه فوق نیز به همین معنی است. این آیه و دو آیه بعد شش ویژگی از صفات منافقان و اندیشههای پریشان آنها را بازگو میکند.
1 منافقین با فرصت طلبی مخصوص خود میخواهند در صورت پیروزی مؤمنان در افتخارات و حتّی در غنایم آنان شرکت جویند و منّتی هم بر آنها بگذارند و در صورت پیروزی کفّار خوشحالند و با مصمّم ساختن آنها در کفرشان و جاسوسی به نفع آنان، مقدّمات این پیروزی را فراهم میسازند، گاهی «رفیق قافله» اند و گاهی «شریک دزد» و عمری را با این دو دوزه بازی کردن میگذرانند. ولی قرآن سرانجام آنها را با یک جمله کوتاه بیان میکند و میگوید:
بالاخره روزی فرا میرسد که پردهها بالا میرود و نقاب از چهره زشت آنان برداشته میشود، آری «در روز قیامت خداوند در میان شما قضاوت میکند» (فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ) و برای این که مؤمنان واقعی مرعوب آنان نشوند در پایان آیه اضافه میکند:
«هیچگاه خداوند راهی برای پیروزی و تسلّط کافران بر مسلمانان قرار نداده است» (وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَی الْمُؤْمِنینَ سَبیلا).
آیا هدف از این جمله تنها عدم پیروزی کفار از نظر «منطق» بر افراد باایمان است و یا پیروزیهای «نظامی» و مانند آن را شامل میشود؟ از آن جا که کلمه «سَبیل» به اصطلاح از قبیل «نکره در سیاق نفی» است و معنی عموم را میرساند از آیه استفاده میشود که کافران نه تنها از نظر منطق بلکه از نظر نظامی و سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و خلاصه از هیچ نظر بر افراد باایمان، چیره نخواهند شد و اگر پیروزی آنها را بر مسلمانان در میدانهای مختلف با چشم خود میبینیم به خاطر آن است که بسیاری از مسلمانان مؤمنان واقعی نیستند و راه و رسم ایمان و وظایف و مسؤولیّتها و رسالتهای خویش را به کلّی فراموش کردهاند، نه خبری از اتّحاد و اخوّت اسلامی در میان آنان است و نه جهاد به معنی واقعی کلمه انجام میدهند و نه علم و آگاهی لازم دارند که اسلام آن را از لحظه تولّد تا لحظه مرگ بر همه لازم شمرده است. جمعی از فقهاء در مسائل مختلف به این آیه برای عدم تسلّط کفّار بر مؤمنان از نظر حقوقی و حکمی استدلال کردهاند و با توجه به عمومیّتی که در آیه دیده میشود این توسعه زیاد بعید به نظر نمیرسد. قابل توجه این که در این آیه پیروزی مسلمانان به عنوان «فتح» بیان شده در حالی که از پیروزی کفار تعبیر به «نصیب» شده است اشاره به این که اگر پیروزیهایی نصیب آنان گردد محدود و موقّت و ناپایدار است و فتح و پیروزی نهایی با افراد باایمان میباشد.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
«تَرَبُّص»: انتظار.
«اِسْتِحْواذ»: به مفهوم سوق دادن به همراه چیرگی و غلبه آمده است.
پارهای از خصلتهای نکوهیده منافقان
در این آیه شریفه نیز خدا به ترسیم برخی خصلتهای زشت منافقان و کفرگرایان پرداخته و میفرماید:
اَلَّذینَ یَتَرَبَّصُونَ بِکُمْ
منافقان همان کسانی هستند که هماره به زیان شما انتظار میکشند و مراقب تحولات هستند؛ چرا که آنان میگفتند:
پیامبر و یارانش به زودی نابود میگردند و ما از طرف آنان آسودهخاطر میگردیم و کیش شرک و بتپرستی چیره میگردد.
فَإِنْ کانَ لَکُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قالُوا أَ لَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ
پس اگر از سوی خدا، پیروزی و پیشرفتی به شما برسد، میگویند:
مگر ما در کارزارِ با دشمنان به همراه شما و یار و یاور شما نبودیم؟! بنابراین، بهره ما را نیز باید از دستاوردها در نظر بگیرید و سهم ما را هم از غنایم بپردازید؛ چرا که در میدان پیکار همسنگر و همراه شما بودیم.
وَ إِنْ کانَ لِلْکافِرینَ نَصیبٌ قالُوا أَ لَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَیْکُمْ
و اگر بهرهای نصیب کفرگرایان و بیداد پیشگان گردد و آنان بر ایمان آوردگان چیره شوند، به آنان میگویند:
آیا ما شما را از راه دوستی به مبارزه با ایمان آوردگان دلگرم نساختیم و از نظر روانی شما را تقویت نکردیم و زمینه و اسباب پیروزیتان را فراهم نکردیم؟
وَ نَمْنَعْکُمْ مِنَ الْمُؤْمِنینَ
و آیا شما را از ورود به صفوف ایمان آوردگان باز نداشتیم؟
و به باور برخی دیگر: آیا هماره به شما خاطرنشان نساختیم که ما با شما هستیم و شما را از خود میدانیم؟و آیا اسرار اردوگاه پیامبر و یارانش را به شما نرساندیم و گزارش وضعیت آنان را برایتان ننوشتیم؟ و سرانجام آیا ما نبودیم که وسیله پیروزیتان را فراهم ساختیم؟
بنابراین، اینک که به هدف رسیدهاید، حقی را که ما بر شما داریم از یاد نبرید؛ چرا که ما بودیم که شما را در برابر صولت و اقتدار اردوگاه ایمان یاری و از شما دفاع کردیم و به وسیله شما آنان را به هر صورت ممکن کوبیدیم و به جاسوسی و شایعهافکنی و جنگ روانی ادامه دادیم تا آنان را از نظر روانی تضعیف و زمینه پیروزی شما را فراهم آوردیم.
فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ
در این فراز، خدای فرزانه از روز رستاخیز خبر میدهد و میفرماید:
خدا در روز رستاخیز میان شما داوری خواهد کرد.
وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَی الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً
در مورد این فراز از آیه شریفه دیدگاهها یکسان نیست:
1 به باور «ابن عبّاس» منظور این است که خدا یهود را بر ایمان آوردگان هرگز چیرگی نخواهد داد.
2 و به باور گروهی منظور این است که خدای فرزانه، بر کفر گرایان نسبت به ایمان آوردگان راهی برای چیرگی منطق و استدلال قرار نداده است. با این بیان ممکن است کفرگرایان از نظر زر و زور، گاه بر ایمان گرایان چیره شوند، اما از نظر دلیل و منطق هماره در برابر توحیدگرایان شکست خورده و سر افکندهاند.
«ابو علی» میگوید:
اگر آیه را به چیرگی ظاهری معنی کنیم هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد؛ زیرا این اشکال و ایراد هنگامی پیش خواهد آمد که غلبه و چیرگی کافران را خواست خدا بدانیم. در این صورت این پرسش مطرح میگردد که چگونه خدا به چنین کار زشتی خشنود میگردد و بر پیروزی باطل و بیداد رضایت میدهد؟ اما اگر خواست خدا ندانیم هیچ مانعی به نظر نمیرسد؛ و عکس آن موضوع یعنی غلبه ایمان آوردگان بر کفرگرایان را میتوان به خدا نسبت داد؛ چرا که چیرگی دانش و تقوا و توحید و عدالت بر باطل و بیداد خواست خداست.
3 و پارهای نیز میگویند:
منظور این است که خدا در سرای آخرت که سرای حقیقت خالص است و فریب و دجالگری در آن جا کارساز نیست، برای کفرگرایان نسبت به مؤمنان چیرگی قرار نداده است؛ چرا که این بیان به دنبال این فراز از آیه شریفه آمده است که از رستاخیز و داوری خدا میان دو گروه توحیدگرا و کفرگرا سخن میگوید و میفرماید:
«فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ».
با این بیان، منظور آیه این است که کفرگرایان و بیداد پیشگان ممکن است در دنیا به زور و شقاوت و کشتار و غارت و سانسور، چند روزی بر ایمان آوردگان چیره شوند، اما در روز رستاخیز دیگر راهی برای دجالگری آنان نیست.